مقاله بررسی لغوی ماده وعد

سال ورودی :
  • 1392
  • پایه :
  • پایه 1
  • 42 بازدید

    چکیده :

    در پژوهش های انجام شده مرحله بررسی استعمالات لغت ((وعد)) درکتب لغت، معناهای کلی دریافت شد که به معنای جامع نزد ما نزدیکتر است…


    در ادامه بخش پژوهش واژه شناسی، که به صورت دستنویس ارائه شد، در بخش دوم از مرحله اول (بررسی استعمالات در کتب لغت) به بررسی معنای جامع خواهیم پرداخت.

    در پژوهش های انجام شده مرحله بررسی استعمالات لغت ((وعد)) درکتب لغت، معناهای کلی دریافت شد که به معنای جامع نزد ما نزدیکتر است.

    این معناها به شرح زیر است:

    1. وَعَد :

    وَعْداً وِعَدهً و مَوْعِداً و مَوْعِدَهً و مَوْعُوداً و مَوْعودَهً فلاناً الأمرَ و بالأَمر : آن کار را به او وعده و نوید داد
    – تِ الْأرضُ : زمین نوید خیر و برکت داد
    – وعیداً الرجُلَ : آن مرد را تهدید کرد
    – الفحلُ : شتر نعره کشید .

    1. وَعْد :

    مصدر ، عهد و پیمانى که بدان وفا نشود . گویند که این کلمه جمع ندارد و نیز گفته اند که جمع آن ( وُعُود ) مى باشد .

    1. وعد :

    درگروگان , گرو , وثیقه , ضمانت , بیعانه , باده نوشی بسلا متی کسی , بسلا متی , نوش , تعهد والتزام , گروگذاشتن , بسلا متی کسی باده نوشیدن , متعهد شدن , التزام دادن , وعده , قول , عهد ,پیمان , نوید , انتظار وعده دادن , قول دادن , پیمان بستن , نذر , شرط , عهد کردن

    و مشتقات و اسم فاعل ومفعول و جمع و…. در معاجم آورده شده است که هر کدام در پزوهش بخش اول مرحله اول (دستنویس) به تفضیل آمده است.

    به طور مثال (الوَعِیدِ): یَومُ الوَعِیدِ: روز قیامت/ یعنی روز وعده ها و روزی که هرکس باید پاسخگوی وعده هایش باشد و یا میتوان گفت که روز قیامت همان روز وعده بزرگ است.

    در کتاب العین ج۲ ص۲۲۲ درباره ی معنی ((وعد)) آمده است که:

    وعد: [الوعد و العده یکونان مصدرا و اسما. فأما العده فتجمع: عدات، و الوعد لا یجمع‏] «۳۱». و الموعد: موضع التواعد و هو المیعاد. و الموعد مصدر وعدته، و قد یکون الموعد وقتا للعده «۳۲»، و الموعده: اسم للعده. قال جریر «۳۳»:

    تعللنا أمامه بالعدات             و ما تشفی القلوب الصادیات‏

    و المیعاد لا یکون إلا وقتا أو موضعا. و الوعید من التهدد. أوعدته ضربا و نحوه، و یکون وعدته أیضا من الشر. قال الله عز و جل: النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا «۳۴». و وعید الفحل إذا هم أن یصول. قال أبو النجم:

    یرعد أن یوعد قلب الأعزل‏

    و همچنین در کتاب قاموس قرآن، ج‏۷، ص: ۲۲۷ راغب گوید: وعد در وعده خیر و شرّ هر دو بکار رود گویند:

    وعد:

    «وعدته بنفع و ضرّ» … ولى وعید فقط در وعده شرّ گفته میشود. فعل آن «اوعد ایعادا» است.

    نگارنده گوید: دلیل قول راغب استعمال قرآن مجید است. وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا اسراء: ۱۰۸. این «وعد» در خیر است فَقالَ تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَهَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ هود: ۶۵. این «وعد» در شرّ و اشاره بوعده عذاب نسبت بقوم صالح علیه السّلام است ایضا وَ نادى‏ أَصْحابُ الْجَنَّهِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا سوره اعراف:

    فعل اوّل در وعده خیر و دوم در وعده شرّ و عذاب است.

    ایضا آیه کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ ق: ۱۴. و قالَ لا تَخْتَصِمُوا

    لَدَیَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ

    و نظائر آن که در باره شرّ و عذاب میباشد.

    (مواعده): هم براى مفرد باشد و هم بین الاثنین چنانکه در اقرب الموارد گفته است وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ بقره:

    مواعده در آیه بین الاثنین نیست و بمعنى وعده است یعنى آنگاه که بموسى چهل شب را وعده کردیم که در میقات باشد و الواح تورات را دریافت کند، سپس شما گوساله را براى عبادت اخذ کردید.

    (تَواعد و اتّعاد:) بین الاثنین است بقولى تواعد در خیر و اتعاد در شرّ است: وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ انفال: ۴۲. اگر با همدیگر وعده کرده بودید در وعده اختلاف میکردید.

    (ایعاد): ظاهرا در شرّ است گویند:

    «اوعده ایعادا تهدّده» یعنى او را تهدید کرد «اوعده السّجن» وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ اعراف: ۸۶. ننشینید در هر راهى که مردم را میترسانید و از راه خدا باز میدارید. ظاهر آنست که قوم شعیب علیه السّلام در سر راه مؤمنان مى‏نشسته و آنها را تهدید میکرده‏اند.

    (موعد:) (بفتح میم و کسر عین) مصدر میمى بمعنى وعد و اسم زمان و مکان است مثل فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی. قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا …

    طه: ۸۶ و ۸۷. در وعده و عهد من تخلّف کردید گفتند: ما از پیش خود وعده تو را تخلّف نکردیم. همچنین است موعده.

    و در آیه وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ هود: ۱۷. بمعنى مکان است یعنى: هر که از دسته‏هاى کفر بآن کفر ورزد وعده‏گاه و مکان او آتش است.

    و در آیه إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ هود: ۸۱. مراد زمان است.

    (میعاد:) مواعده. وعد. طبرسى فرموده: میعاد بمعنى وعده است چنانکه میقات بمعنى وقت. در کتب لغت مواعده و وقت وعده نیز گفته‏اند. إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ رعد: ۳۱. خداوند بوعده‏اش تخلّف نمیکند.

    و با پژوهش در کتب لغوی دیگر همانند مقاییس اللغه و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم در می یابیم که معنای جامع ((وعده)) یعنی امید داشتن یا دادن رخ دادن عملی در آینده است.

    در مرحله ی دوم پژوهش و کاربرد ((وعده)) در استعمالات قرآن و روایات با مراجعه به قرآن کریم در می یابیم که کلمه فوق با تمامی مشتقات و وابسته هایش اعم از فعل ماضی، فعل مضارع، مصدر، اسم فاعل، اسم مفعول و…. حدود ۱۵۱ مرتبه در قرآن کریم استعمال شده است که پراکندگی آن در ۵۱ سوره از قرآن و ۱۳۰ آیه آمده است.

    نمونه های استعمالات وعد در قرآن کریم:

    الروم : ۶   وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ

    این وعده خداست که خدا هرگز خلاف وعده نکند، و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند.

    وّعْدّ: اسم فعل                                    وّعْدّهُ:

    ق : ۲۰   وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ ذلِکَ یَوْمُ الْوَعیدِ

    و در صور دمیده شود، این روز وعده‏ى عذاب است.

    الوّعیدِ: اسم بر وزن فعیل

    ق : ۳۲   هذا ما تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفیظٍ

    این همان وعده‏اى است که به هر توبه کننده پرهیزگارى داده شده بود (۳۲)

    تُوعّدُون:فعل مضارع صیغه نهم

    القمر : ۴۶   بَلِ السَّاعَهُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَهُ أَدْهى‏ وَ أَمَرُّ

    بلکه وعده‏ گاه آنها قیامت است و قیامت هولناک تر و تلخ تر است. (۴۶)

    مَوْعِد: