چکیده :
گاه برای هر مسلمانی این سوال پیش می آید که پیامبرما شیعه ها واهل تسنن که شخص واحدی است .چه طور میشود این اختلاف در سبک وضوء این دو مذهب پیش می آید؟ ما برای حل این مسئله به صورت اجمال در این مختصر پرداختیم. در مرحله نخست به معنای وضوء اشاره میکنیم سپس گریزی به مسئله شناخت دو مذهب میزنیم ومنشأ اختلاف انهارا بیان کرده و بعد نگاهی به طرز اتتخاذ روش وضوء فریقن میکنیم و در آخربه تعیین نظر برتر میپردازیم .
گاه برای هر مسلمانی این سوال پیش می آید که پیامبرما شیعه ها واهل تسنن که شخص واحدی است .چه طور میشود این اختلاف در سبک وضوء این دو مذهب پیش می آید؟
ما برای حل این مسئله به صورت اجمال در این مختصر پرداختیم.
در مرحله نخست به معنای وضوء اشاره میکنیم
سپس گریزی به مسئله شناخت دو مذهب میزنیم
ومنشأ اختلاف انهارا بیان کرده
وبعد نگاهی به طرز اتتخاذ روش وضوء فریقن میکنیم
ودر آخربه تعیین نظر برتر میپردازیم . ان شاء الله
مقدمه
الحمدلله الذی جعلنا من اصحاب اهل الحق و صلی الله علی خیر الانام محمد و آله الکرام، لا سیما بقیه الله الاعظم
از جایی که انسان برای انجام همه عبادات واجبه از باب مقدمه واجب وجب است وضوء بگیرد و در بقیه اعمال مستحبه، از باب استحباب وضوء می گیرد. معلوم می شود وضوء از نکاتی است که یادگیری آن به طور صحیح برای هر فردی از مسلمانان لازم می باشد. و همان طریقه صحیح باید از قرآن و سنت مأخوذ باشد. و از آنجا که در انجام وضوء صحیح مسلمانان به اختلاف برخوردند تصمیم بر این شد که با مختصر پژوهشی حداقل برای خودم روشن شود این اختلاف و در نهایت قول حق انتخاب شود.
«الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه»
فصل اول
بررسی لغوی وضوء:
وضوء بضم واو است که اسم مصدر است، و مصدرش توضُّؤ و اما وَضوء به فتح آبی است که بوسیله آن وضوء گرفته می شود.
و اصلش وضاءه است که یعنی نظافه و نظاره از ظلمه گناه ها.
و کثیراً لغویون همین را گفتهاند.
قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: الوضوء قبل الطعام ینفی الفقر و بعده ینفی اللمم و یصحُّ البصر. الوضوء همان طور که گفته شد اصلش وضاءه النظافه است که در شرع شده اسمی برای تطهر و استعداد برای نماز. [۱]
چرا انسان باید وضوء بگیرد؟
درباره حکمت وضوء، همه حکمت های آن برای ما روشن نیست.
اما حداقل دو فائده روشن می توان برای آنها بیان کرد:
۱ـ فائده طبی: از نظر بهداشتی شستن دست ها و صورت آن هم ۵ بار در شبانه روز اثر زیادی بر نظافت بدن دارد. علاوه بر این تماس آب با پوست بدن نقش مؤثری دارد در تعادل اعصاب.
بر اساس یافته های علم فیزیولوژی در مغز انسان بخش هایی وجود دارد که مرکز دریافت پیامهای حسی میباشند، این پیامها از اعضای مختلف بدن به مغز می رسند. پیامهای حسی از پا، دست، صورت، سر، شکم …
۲ـ فائده معنوی: از نظر اخلاقی و معنوی نیز چون عمل با وضوء با قصد قربت و برای خدا انجام می گیرد. اثر تربیتی زیادی دارد و به عبارت دیگر انسان با انجام وضوء از فرق سر تا قدم در راه اطاعت خدا گام بر می دارد و گفتهاند الصلاه معراج المؤمن ـ نماز معراج مؤمن است.
همانطور که برای هر سفری مقدماتی لازم است برای این سفر هم طهارت روح شرط است و یکی از وسائل آن وضوء می باشد و به طور کلی تمام احکام الهی برای رساندن انسان به کمال و تأمین سعادت است. [۲]
علت شستن بعضی اعضاء در وضوء:
نبی اکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هنگامی که شیطان آدم را وسوسه کرد او را به درخت منهی نزدیک کرد و آن حضرت به درخت نگریست آب رو و رونق و جلاء صوترش گرفته شد، سپس ایستاد و به طرف درخت حرکت کرد و این اولین گامی بود که در عالم وجود به طرف خطا و لغزش برداشته شد، پس از آن با دستش از میوه های درخت تناول کرد سپس زینت و پوشش از جسد و اندامش ریخت، آدم دست بر سر نهاد و گریست و زمانی که حق تعالی گریه آدم را پذیرفت بر او بر فرزندش واجب کرد که این اعضاء و جوارح چهارگانه را وضوء دهند. شرحش چنین است: چون به درخت نگریست به او امر شد که صورتش را بشوید و چون با دست ها از درخت تناول کرد او را مأمور ساخت که آنها را تا آرنج بشوید و به خاطر آنهک دست بر سر نهاد، مسح را به سر او واجب نمود و بالأخره چون با پاها به طرف لغزش و خطا گام نهاد مسح قدمین بر او لازم شد. [۳]
فصل دوم
تعریف اجمالی از شیعه و سنی
خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) از مسائلی است که از دیرباز مورد بحث و گفتگو میان مسلمین بوده، اظهار نظرهای گوناگون درباره آن ابراز می شده است: شیعه به پیروی از کتاب و سنت وعقل آن را منصب الهی دانسته معتقد است. خلیفه رسول الله باید به فرمان خدا و ابلاغ پیامبر، به امت اسلام معرفی گردد. این طائفه معتقدند که این کار در زمان حیارت رسول خدا انجام گرفته پیامبر اکرم به أشکال مختلف و از آن جمله در داستان غدیر خم که محور مباحث این کتاب است جانشینی خود را که جز علی بن ابی طالب و أئمه اهل بیت کس دیگری نیستند، معرفی فرموده است.
در برابر این گروه اهل سنت که اکثریت مسلمین را تشکیل می دهند اظهار می دارند که: امامت و جانشینی پیامبر، مانند مناصب اجتماعی جنبه الهی ندارد و لازم نیست که رسول خدا در زمان حیاتش جانشینش را معرفی کند، این وظیفه اهل حل و عقد یا عدول مؤمنین یا اکثریت جامعه اسلامی است که می باید خلیفه رسول خدا را انتخاب و تعیین نمایند این دو طرز تفکر، بعد از وفات رسول خدا به اوج تجلی خود رسید. جمعی از صحابه بزرگوار و پاک نهاد چون سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و … به تبعیت از قرآن و گفتار پیامبر اکرم، جز علی را شایسته این مقام نمی دانستند و لذا در برابر کسانی که این منصب را به زور اشغال نموده بودند، احتجاج برخاسته و تا حدّ فداکاری و شهادت از مقام ولایت دفاع نمودهاند.
در مقابل عدهای فراموشکار در نیل رسیدن به مقام، غوغا به پا کردند و پیش از دفن رسول خدا در سقیفه بنی ساعد، جمع شده در یک مبارزه شدید انتخاباتی رسوا میان مهاجرین و انصار فرد مورد نظرشان ابوبکر را انتخاب کردند[۴].
کیفیت وضوء از نظر شیعه
طولی ـ از جای روییدن مو تا چانه
۱ـ شستن صورت ـ مقدارش
عرضی ـ بین انگشت شصت و وسط
۲ـ شستن دست راست از آرنج تا سر انگشتان
۳ـ شستن دست چپ از آرنج تا سر انگشتان
محلش ـ آن قسمت از چهار قسمت سر که مقابل پیشانی است.
۴ـ مسح سر
مقدارش ـ چه طولی و چه عری هر مقدار که باشد کافی است.
طولی ـ از سر یکی از انگشتان تا مفصل
۵ـ مسح پای راست
عرضی ـ به هر اندازه باشد کافی است
۶ـ مسح پای چپ ـ مثل مسح پای راست.
کیفیت وضوازنظر اهل تسن
دعا عثمان لعنه اللهناسا من اصحاب رسول الله
فافرغ بیده الیمنی علی یده الیسری و غسلها ثلاثا ثم مضمض ثلاثا واستنشق ثلاثا ثم غسل وجهه ثلاثا الی مرفقین ثم مسح برأسه غسل رجلیه فانقاهما ثم قال رایت رسول الله یتوضأ مثل هذا …..[۵]
منشأ اختلاف در وضوء شیعه و سنی چیست؟ و چگونه رواج یافت؟
شیعه و سنی هر دو گروه وضوء خود را نسبت می دهند به رسول و این اختلاف بعد از رسول خدا صورت گرفت چرا که در زمان حیات آن حضرت دائماً وضوء و نماز آن حضرت را می دیدند و دلیلی برای اختلاف وجود نداشت. و هر جا پرسشی داشتند از او می پرسیدند. در برخی از اخبار ذکر شده که وضوی همه مسلمانان تا خلاف عثمان صورت واحدی داشت و مانند وضوء کنونی شیعه بوده است.
و در زمان خلافت عثمان، خود عثمان به خاطر مسائلی شیوه وضوء خود را به صورت وضوء کنونی اهل تسنن تغییر داد که این تغییر با مخالفت بسیاری از صحابه از جمله طلحه و عبدالله بن مسعود و محمد بن ابی بکر و … را به دنبال داشت، آنها به او اعتراض کردند و حتی به او نسبت بدعت دادند، اما نتیجهای نبخشید، پس از روی کار آمدن حکومت اموی، بنی امیه بنابر اغراض سیاسی در نقاط مختلف سرزمین های اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و جوّی به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند؛ در نتیجه این گونه وضوء گرفتن رواج یافت.[۶]
فصل سوم
نقشه ادبیات عرب در استنباط احکام فقهی:
علم فقه شریف ترین علوم به شمار می آید که انسان به وسیله آن اعمالی را که مطلوب و محبوب خداست و آنچه را که منهی و مغضوب درگاه اوست در می یابد، از این روی از بین تمامی علوم دیگر به این علم و از بین حاملان علوم مختلف به حاملان این علم توجه و عنایت بیشتری شده.
از این رو واجب است که به اندازهی توان در این علم و ارکان آن تحقیق نمود. از مهمترین ارکان فقه صرف، نحو، منطق و بلاغت است.
و باید کوشش های بسیاری در این زمینه بشود و آن گونه که باید و سزاوار است به آن پرداخته شود، تا استنباط احکام فقهی از قرآن و روایات به نحو احسن انجام گیرد. [۷]
بررسی ادبی معنای الی در الی المرافق در آیه وضوء:
- بمعنا مع ـ در کتاب حدائق
۱ـ معانی محتمل الی در آیه
- انتهاء غایه ـ کتاب حدائق منقول از رضی
همانطور که گفته شد بعضی ها بمعنا مع می گیرند در این صورت که مرفق داخل در وضوء است. و اما کسانی که بمعنا انتهاء غایه می گیرند مرفق داخل در وضوء است یا نه؟
قرینه بر دخول ـ دخول
مع القرینه (معجم القواعد العربیه فی النحو و التصریف)
قرینه بر خروج ـ خروج
انتهاء غایه مکانی یا زمانی
عدم دخول ـ المغنی ص ۷۵ ـ چون معمولاً قرینه بر خروج است و حال که قرینه نیست حمل بر جایی می کنیم که قرینه هست
عدم قرینه دخول مطلق ـ بعضی از نحویون
اگر جنس غایت و نعیا یکی باشد ـ دخول ـ سر الوافیه ص ۳۸۱
اگر جنس غایت و نعیا یکی نباشد ـ خروج ـ سر الوافیه ص ۳۸۱
فصل چهارم
بررسی تفسیری آیه وضوء (الی المرافق)
آیه وضوء از منظر مفسران شیعه
در مجمع البیان آمده: مرافق جمع مرفق است.
مرفق آن قسمت از دست است که انسان بدان متکی می شود (در حقیقت محل خم شدن دست است) واحدی می گوید: بسیاری از علمای نحو الی را در اینجا بمعنای مع دانستهاند و شستن مرفق را واجب می شمارند.
و عقیده اکثر فقها نیز همین است.
در تفسیر المیزان آمده که کلمه دست ۳ معنا دارد:
۱ـ از نوک انگشتان تا مچ
۲ـ از نوک انگشتان تا مرفق
۳ـ از نوک انگشتان تا شانه
و این سه معنا باعث شده که خدای متعال قرینهای بیاورد تا مشخص کند که کدام یک مراد است و آن شستن از نوک انگشتان تا مرفق است.
اما کلمه الی، این کلمه به طوری که استعمال آن به ما می فهماند وقتی در مورد فعلی که عبارت باشد از امتداد حرکت استعمال شود، حدّ نهایی آن حرکت را معین می کند. و اینکه ما بعد الی در حکم ما قبلش است از این کلمه فهمیده نمی شود. آن را سنت بیان می کند.
ولی بعضی از مفسرین گفتهاند که کلمه الی به معنای مع است و جمله و ایدیکم الی المرافق به معنای مع المرافق است.
همچنانکه در آیه: لو لا تأکلو اموالهم الی اموالکم ـ به این معنا آمده، دلیلی بر این دعوی خود آوردهاند که در روایاتی است که می گوید رسول خدا در هنگام وضوء مرفق خود را می شست و این جرئت عجیبی است که در تفسیر کلام خدا به خود دادهاند برای اینکه روایاتی که در این باب هست خالی از دو حال نیست یا صرفاً عمل رسول خدا را حکایت می کند. که واضح است نمی تواند بیانگر آیه قرآن باشد برای اینکه عمل مبهم است و زبان ندارد، و با این حال نمی تواند به لفظی از الفاظ قرآن معنایی غیر آنچه در لغت دارد بدهد تا بتوانیم بگوییم یکی از معانی کلمه الی، معنایی است که کلمه مع دارد.
و یا آنکه حکم خداوند را بیان می کند نه عمل رسول خدا را در این صورت آن روایات نمی تواند تفسیر ایه باشد و اینکه در شق اول گفتیم عمل مبهم است و می تواند وجوهی داشته باشد.
یکی دیگر از وجوهی که می تواند داشته باشد این است که شستن خود مرفق از باب مقدمه عملی بوده باشد یعنی رسول خدا مرفق را هم می شسته تا یقین کند به اینکه دستها را تا مرفق شسته است.
یکی دیگر از وجوه آن این است که:
رسول خدا این مقدار را بر حکم خدا افزوده باشد و آن جناب چنین اختیاری را دارد. همچنانکه می دانیم نمازهای پنج گانه هم از طرف خدای تعالی بطور دو رکعتی واجب شده بود و رسول خدا در بعضی از آنها دو رکعت و در نماز مغرب یک رکعت اضافه کرد.
و اما اینکه آیه را تشبیه به آیه لاتأکلوا … کردهاند درست نیست.
زیرا در این آیه الی به معنای مع نیامده بکله فعل لاتأکلوا متضمن معنای لا تضمّوا (ضمیمه نکنید) یا مثل آن است و اینکه انسان در حالت طبیعی دست ها را از بالا به پایین می شوید و از قرآن در این رابطه اطلاق فهمیده می شود و ما باید به صورت طبیعی که از بالا به پایین انجام دهیم و روایات وارد از اهل سنت هم از بالا به پایین آمده است.
و الی المرافق قید برای ایدی است نه برای اغسلوا
آیه وضوء از منظر مفسدان اهل تسنن
در مجمع البیان آمده که: زجاج گفته:
اگر مقصود این باشد که شستن دستها با مرفق ها واجب است، در این صورت ذکر مرفق فایده نداشت و شستن همه دست واجب می بود. لکن از آنجا که حدّ شستن دست را تا مرفق تعیین کرده، باید از حد مرفق شستن را قطع کرد. بنابراین مرفق ها حدّ انتهای شستشوی دست ها است و بدین ترتیب مبدأ شستشو انگشتان و انتهای آن مرفق هاست.
جمع بندی
در این آیه شریفه در بحث ما دو بحث صغری وجود دارد.
- بحث از بالا به پایین بودن شستن دست یا بالعکس
- بحث دخول یا خروج غایت از نعیا
در بحث اول به این نتیجه رسیدیم که همانطور که می گویند این قسمت دیوار را رنگ بزن حالت متعارفش این است که ما از بالا به پایین رنگ می زنیم، هر چند که جمله رنگ بزن مسکوت عنه می باشد.
در بحث ما هم همین طور است یعنی وقتی به ما می گویند دستتان را بشویید، شستن دست از پایین به بالا غیرمتعارف است و ما باید حالت متعارف آن را انجام دهیم. و جدای از این، اینکه بسیاری از احکام قرآن به صورت کلی آمده و نیاز به توضیح و تفسیر دارد مثل نماز که خداوند در قرآن از مؤمنان خواسته که نماز را به جا آورند و به کیفیت و چگونگی آن نپرداخته و این تفصیلات و جزئیات به پیامبر اکرم واگذار شده است و ایشان فرمودهاند: صلّوا کما رأیتمونی ـ [۸]
ایشان بعد از وضوء گرفتن و نماز خواندن این حرف را زدند.
و در آیه محل بحث ما هم همین طور است وقتی می گوید دست را بشویید و ساکت است از اینکه از بالا به پایین یا بالعکس ما باید برای پی بردن به طرز صحیح آن به سنت پیامبر اکرم و اهل بیتش مراجعه کنیم.
و در بحث دوم باید بگویم که ما نباید با حکمی که قبلاً به آن عمل می کردیم قرآن را تفسیر کنیم که در این صورت مجبور می شویم قرآن را به طور اشتباه تفسیر کنیم. یعنی در مقدماتمان دچار اشتباه شویم هر چند نتیجه صحیح باشد. مثل آنکه ما الی را به معنا مع بگیریم که در ادبیات شاید وجود هم نداشته باشد که با طرز وضوء مذهبمان یکی باشد … و این خیلی تعجب آور است و به قول علامه طباطبایی خیلی جرئت میخواهد. بلکه باید بوسیله مبانی ادبیاتی که در دست داریم قرآن را تفسیر کنیم و در صورت نیاز هم به روایات (سنت) مراجعه کنیم.
که در این بحث دوم نظرعلامه طباطبایی علی الظاهر منصفانه ترین نظر است.
آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین……
فهرست منابع
مکارم الاخلاق ………………………………………………………………..۱۶۰
علل الشرائع……………………………………………………………………..۸۸۵
احکامکاربردی………………………………………………………………..ج۱
ص۱۸۴
الغدیر……………………………………………………………………..ج۹پیشگفتار
وضوء النبی……………………………………………………………..۱۵
وضوءانبی…………………………………………………………………….۵۸
مغنی الفقیه در نحو…………………………………………………………پیشگفتار
عوالی العالی …………………………………………………………..ج۱ص۱۹۸
المیزان……………………………………………………………ذیل آیه مورد بحث
مجمع البیان ……………………………………………………. ذیل آیه
[1] مکارم الاخلاق ص.۱۶۰
[۲] .کتاب احکام کاربردی ج۱.ص.۱۸۴
[۳] علل الشرائع جلد ۱ ص ۸۸۵
[4] الغدیر جلد ۹ پیشگفتار
[5] وضوءالنبی .ص ۱۵
[۶] وضوء النبی ص ۵۸
[۷] کتاب مغنی الفقیه در نحو (پیشگفتار)
[۸] در عوالی الألی جلد ۱ ص ۱۹۸
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.