یک مطلب روشن و پرسش روشن این بود که وجدان عمومی جامعه در جوامع مختلف گاهی دریافت های مشترکی دارد ، یعنی نوع جامعه انسانی و محیط های اجتماعی دریافت های مشترکی در بعضی از امور دارند، داوری و قضاوت مشترکی دارند، تاثرات و سیره و رفتار و عملکرد مشترکی دارند. آیا باید این دریافت های عمومی و اکثریت مشترک را به رسمیت بشناسیم یا نه؟ این در جاهای متعددی بدرد میخورد که یکی از ان ها همین زی طلبگی است.
در تاریخ پنجشنبه ۱۰ آبان ماه ، استاد رهنما مدیریت محترم مدرسه علمیه آیت الله بهجت (ره) در جلسه هفتگی که با طلاب مدرسه دارند، به ادامه مسئله زی طلبگی پرداختند و مطالبی را در این خصوص بیان داشتند. خلاصه بیانات ایشان را میتوانید در ادامه مطالعه بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما حول زی طلبگی بود و به جهاتی مجبور شدیم از جایی دور بحث را شروع کنیم، در جلسات آینده بیشتر به مبانی بحث میپردازیم و در ادامه سراغ تطبیقات میرویم
یک مطلب روشن و پرسش روشن این بود که وجدان عمومی جامعه در جوامع مختلف گاهی دریافت های مشترکی دارد ، یعنی نوع جامعه انسانی و محیط های اجتماعی دریافت های مشترکی در بعضی از امور دارند، داوری و قضاوت مشترکی دارند، تاثرات و سیره و رفتار و عملکرد مشترکی دارند.
حال ما هستیم و اکثریت ، ما هستیم و این دریافت های عمومی عرفی جامعه، باید چه کار کنیم؟ باید به ظاهر این آیاتی که اکثریت را نفی کردند عمل کنیم؟ «اکثرهم لایعلمون» ؟ یا اینکه همانطور که برخی گفتند ، ره چنان رویم که رهروان رفتند و ببینیم بقیه چطور پیش رفتند و ما هم همانطور پیش برویم ،منظور از بقیه همین عرف مشترک انسان هاست.
آیا باید این دریافت های عمومی و اکثریت مشترک را به رسمیت بشناسیم یا نه؟ این در جاهای متعددی بدرد میخورد که یکی از ان ها همین زی طلبگی است.
این باور های عمومی بخشیش به ساختار های ذهنی مشترک ما انسان ها برمیگردد ، توده مردم نمیدانند ریشه این داوری های مشترک چیست ،اما علمای علم منطق این را بررسی کردند و ریشه یابی کردند، و ریشه های متنوع داوری های مردم و سیره و عملکرد مشترکشان راشناسایی کردند و عیار هم زدند که اگر اینطور باشند فلان قدر اعتبار دارد و …
ما هم برای این که بتوانیم اعتبار این دریافت های مشترک را تشخیص دهیم باید اسباب این اشتراک های عرفی را تشخیص دهیم، که بعد از اینکه اسباب این نظر مشترک را ـ که به نحوی در عرف جا افتاده ـ پیدا کردیم ، متناسب با آن، این قضاوت و عملکرد و پسند عرفی را عیار میزنیم که بدرد ما میخورد یا نه، خصوصا ما که با مردم حشر و نشر داریم (و از جهتی آخوند حکومتی هستیم 😊 به این معنی که حاکمیت اسلامی برای ما مهم است) باید ببینم چقدر لازم است برای عرف ارزش قائل بشیم. این مسئله یک ریشه مستحکمی در جامعه دارد که به عنوان طلبه باید به یک داوری دقیقی به آن برسیم.
اجمالا در منطق میفرمایند که در علوم حصولی برای اثبات علم حصولی نیازمند دلیل هستیم، منتهی اگر تمام علوم حصولی نیازمند به اثبات باشند که دور پیش می آید، و هیچ معرفتی حاصل نمیشود، اگر هر دلیلی به نوبه خودش نیازمند اقامه حجت باشد، هیچ معرفتی حاصل نمی شود، از این جهت طبیعتا در منطق، علوم را تقسیم کردند به علوم پایه و غیر پایه به یک اعتبار، منطق دانان، معارف و باور های متعارف بشری را اینگونه تقسیم میکنند، که یک سری پایه است و یک سری غیر پایه
معارف پایه همان مبادی اقیسه هست، همان مبادی قیاس ها، در مبادی قیاس ها نوعا ما نیاز به اقامه حجت نداریم، ولی در معارف پایه ناگزیر به دلیل اقامه دلیل و پایه های استدلال ی هستیم، طبیعتا ما باید از منطق دانان بپرسیم معارف پایه چه چیزهایی هست، چند چیز را به عنوان معرفت پایه ذکر کردند که برخی معرفت قطعی برای ما وجود می آورند و برخی از یقینیات فاصله میگیرند و به ظنیات میرسند،
خود یقینیات هم عمدتا علی اختلاف اقوال تقسیم می شوند به قسمت های دیگری ، مثل اولیات و مشاهدات و …
قضایای مشهوره، به یک دسته ای از قضایایی اطلاق میشود که نزد جمیع عقلا یا اکثر آنها یا عده خاصی شیوع پیدا کرده، شهرت میتواند ریشه های متخلفی داشته باشد، معمولا کسانی که در جامعه با مردم حشر و نشر دارند، اینها برایشان مشهور شده و اونهایی که از جامعه دور تر هستند و حشر و نشر ندارند اینها ممکن است برایشان تبدیل به مشهورات نشده باشد اما حشر و نشر مردم با هم با خرد و عقلی جمعیشان منجر به این میشود که اینها تبدیل به مشهورات شود، مثلا شما میگویی که دروغ بده و نباید دروغ گفت، یا اینکه باید میان مردم پویشده بود و عورات را پوشاند، انگار اینها بین مردم پذیرفه شده است و به نوعی بدیهی هست.
اسباب شهرت چیست؟ از جاهای مهم بحث در عرفیات همین اسباب شهرت است. در اسباب شهرت جاهایی سبب شهرت :
- یک حقیقت روشن و بیّن و آشکاری هست که نمیتوانیم رد کنیم، مثل مشاهدات و اوّلیات،
- یا اینکه از سنخ بحث تادیبات صلاحیه و آراء محموده است، آراء محموده مواردی هست که صلاح عموم مردم در آن است، حفظ نظام اجتماع و بقای آن متوقف بر آن است و این باعث قضاوت عموم میشود مثل حسن عدل مردم خود میفهمند که جامعه را با عدل میشود اداره کرد،
- یا اینکه از سنخ خلقیقات است یعنی ریشه این عرفیات خلق انسانی است، مثلا همه احذاب و اقشار در مورد اینکه اسرائیل میخواهد به ایران حمله کند از روی خلقیقاتشان به یک چیزی میرسند، مردم شجاعت را با این خلقتشان تحسین میکند،
- جاهایی از عادیات است و عادت های مردم
- و جاهایی انفعالیات است مثل ترحم و …
- یک سری چیزها هم از استقرائیات است، مثلا میگویند تکرار عمل ملال آور است ، این کجا اثبات شده؟ خیلی سر این بحث نمیکنند، خیلی از ضرب المثل ها بر همین اساس ساخته شده
سوال بعدی این است که عرف آیا احتمال خطای معرفتی دارد یا نه؟ آنچه عرف به آن میرسد ، میتواند به اقتضای خرد فطری و عقل عملی جمعی باشد و در مواردی هم میتواند، از روی انفعالات و ضعف های نفسانی ما باشد، مثلا غرب اکنون جنبش های رنگین کمانی خودش را با عرفی کردن و مورد قبول اکثر قرار داده و برایش مشروعیت میتراشد، یا در مورد بعضی احکام مسلم دین با استفاده از حس ترحم و دلسوزی برخورد لازم را نمیکند مثل قصاص و ما نمیدانیم و از این سنخ امور فروان هست از عرفیاتی که منشأ آن ها از سنخ ترحم و دلسوزی و …است و ما نمیدانیم باید چه برخوردی با این ها داشته باشم.
در نتیجه میتوان گفت عرف در جاهایی به صورت مطلق حجیت ندارد و مورد قبول نیست، پس چرا پای آن ایستادیه ایم؟ جواب این است که عرف و رسوم اجتماعی نوعی سهولیت ایجاد میکند وانسجام اجتماعی به وجود می آورد، عرف کار راه انداز است و خیلی از استدلال ها را بعد از اینکه میزان حجیت عرف را مشخص کردیم میتوانیم ازش عبور کنیم و برخی پسند های عمومی جامعه را بپذیریم،
نظرات