مقاله نقدی بر فیلم دینامیت

سال ورودی :
  • 1401
  • پایه :
  • پایه 1
  • نویسنده :
  • مهرشاد کشاورزی
  • 21 بازدید

    چکیده :

     بشریت همواره به دنبال انتقال مفاهیم خود به جامعه اطرافش بوده است. این تعاملات و ارتباط های اجتماعی همواره مسبب تشکیل شدن بستری برای انتقال مفاهیم بوده و هست. مفاهیمی که هرکدام زاییده فکر و تفکر تولید کننده است. در دنیای امروزی نیز شیوه های متعدد انتقال مفاهیم شکل گرفته است


    بشریت همواره به دنبال انتقال مفاهیم خود به جامعه اطرافش بوده است. این تعاملات و ارتباط های اجتماعی همواره مسبب تشکیل شدن بستری برای انتقال مفاهیم بوده و هست. مفاهیمی که هرکدام زاییده فکر و تفکر تولید کننده است. در دنیای امروزی نیز شیوه های متعدد انتقال مفاهیم شکل گرفته است که هر کدام متناسب با فضای فکری تولیدکننده،فضای فکری جامعه مخاطب،تناسب میان محتوا با شیوه انتقال مفهوم و اهدا برنامه ریزی شده تولید کننده مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از مهم ترین و شاید بتوان گفت اساسی ترین شیوه های اتقال مفهوم در دنیای امروزی فیلم و محتوا صوتی تصویری میباشد. تحقیقات نشان میدهد که هشتاد و سه درصد یادگیری بوسیله دیدن انجام میشود و به استناد به همین مطلب و مطالب گفته شده معتبر دیگر میتوان به این پی برد که فیلم یکی از مهم ترین ابزار های انتقال مفهوم میباشد.

    سراغ فیلمی میرویم که از صحبتی که شد مستثنی نیست و در قالب یک فیلم طنز، مفاهیم متعددی در آن نهفته است و مصداق عینی جمله خیلی از شوخی ها جدی ای هستند که از گفته های جدی،جدی تر پیگیری میشوند است. فیلمی که از آن استقبال بی نظیری صورت گرفت و یکی از پر فروش ترین فیلم های چند سال اخیر سینما ایران نام گرفت. دینامیت،داستان زندگی روزمره و اتفاقات روز مره دو طلبه با نام های محمد حسین و هادی است که در قالب سکانس های مختلف شرایط مختلفی را به تصویر کشیده است.

    قالب این فیلم همانطور که گفتیم طنز است اما در قالب همین طنز اکثر صحنه هایی که در این فیلم به نمایش گذاشته شده قابلیت القاء مفهومی نادرست در مورد ارزش های طلبگی و روحانیت را دارد و تقریبا میتوان گفت صحنه ای در این فیلم دیده نمیشود مگر آنکه با ارزش های طلبگی و ارزش ای روحانیت در تضاد آشکار باشد،تضادی که نمیتوان آن را سهوی و غیرهدفمند و صرفا شوخی دانست. جمله ای معروف وجود دارد که میگوید اگر اتفاق بود فقط یکبار بود در صورتی که اتفاقات در تضاد با ارزش های روحانیت در اکثریت صحنه های این فیلم دیده میشود و حداقل صحنه ای را ندیدم که موافق با ارزش طلبگی باشد یا مصداق کار طلبگی باشد و یا زمینه سازی کار طلبگی باشد و کاملا میتوان ادعا کرد هیچ نشانه ای از زندگی واقعی و رفتار یک طلبه در این فیلم موجود نیست.

    دو شخصیت اصلی فیلم که محمدحسین و هادی نام داشتند ازهمان ابتدا فیلم نوع شخصیتی از خود بجا میگذارند که تقریبا تا آخر فیلم همین تیپ شخصیت و نوع رفتار و مواجهه با مسائل در آنها ثابت میماند. محمد حسین، شخصیتی با اعمال تفریط در حداقل نصف اموری که رخ میدهد و بالعکس هادی فردی تندرو و افراطی معرفی شده است. در یک جمع بندی کلی میتوان گفت دو شخصیت اصلی فیلم هیچکدام نشان دهنده یک طلبه مطلوب و طلبه ای که متناسب با ارزش های طلبگی فکرکند،زندگی کند و عمل کند نیست. مخاطبی که پای این فیلم مینشیند از همان ابتدا با دوتیپ طلبه آشنا میشود،دسته اول طلاب افراطی و دسته دوم طلاب دارای تفریط و اما جای جالب ماجرا و داستان اینجاست که حتی در قالب یک نقش مکمل نیز سعی نشده است که یک طلبه تراز و یک طلبه مطلوب به مخاطب معرفی شود حتی در برخی از سکانس ها که طلاب دیگری نیز حضور دارند هیچ رفتار خاصی که از آن بتوان ارزش های طلبگی را استخراج کرد و یا حداقل نشان دهنده یک مصداق از کار طلبگی توسط آنان باشد نیست به جز یک صحنه که آن هم هیچ پشتوانه خاصی ندارد و خود پیش زمینه ای است برای شکل گرفتن سکانسی که باز مفهوم ضد ارزش در آن پیاده میشود.

    در دقایق ابتدایی فیلم خارج از فضای کلی داستان،اتفاقی رخ میدهد که اصلا مفهوم جالبی ندارد. یک زن و شوهر که بر سر موضوعاتی مثل خیانت و اعتیاد با یکدیگر جر و بحث میکنند و در حال ترک آپارتمانی هستند که اهالی آن دو دختر مجرد و یک ساقی مواد مخدر و مشروبات الکی است که از قضا شوهر این خانم ساعاتی را با این دو دختر میگذرانده و حتی با همسایه ای که تولید کننده مشروبات الکی بوده اقدام به مصرف مواد مخدر میکرده است. در نگاه اول سکانس طوری طراحی شده است که باعث خنده و ایجاد فضای طنز از همان ابتدا میشود اما در پشت ماجرا زمینه سازی یک ساده انگاری عجیب در بحث مهمانی های شبانه در آپارتمان و مصرف مواد مخدر بطوری که گویا یک امر بدیهی در جامعه است انجام میشود.

    در سکانس بعدی دو شخصیت اصلی به دنبال منزلی برای اجاره و رهن هستند که محمدحسین و هادی وارد مشاور املاکی میشوند و طی درگیری لفظی که پیش می آید هادی توهین زشتی به صاحب مغازه میکند. سوال اینجاست چرا باید در ابتدا فیلم و  در سکانس های ابتدایی همچین صحنه زننده ای به نمایش گذاشته شود و یک طلبه به مردم فحاشی کند و آن ها را تهدید کند و خود را از مردم جدا سازد و گفتارش طوری باشد که گویی جز جامعه نیست و دلسوزی جامعه را نمی کند و از همه بدتر چگونه میشود کسی طالب علوم دینی باشد،پیرو ائمه اطهار(ع) باشد و از اهمیت ادب و از عاقبت سخت بابت فحش بستن به مسلمانی خبر نداشته باشد؟! آیا نشان  دادن چنین صحنه ای و انتساب بی ادبی به فردی که متدین و طلبه معرفی میشود جز تخریب شخصیت است؟! سوال اساسی از عوامل این به ظاهر اثر هنری این است،چگونه میتوانید فیلمی بسازید در مورد صنفی اما در رابطه با ارزش های آن صنف و گروه حتی در حد یک تحقیق ساده اطلاعات کسب نکرده باشید؟!

    در صحنه های مختلف فیلم هادی برای تایید گفتارش از ابیات معروفی از حافظ و سعدی استفاده میکند و در هر بار خواندن بیتی نام شاعر را  به اشتباه ذکر میکند حتی در مورد ابیات معروفی که نقل مجالس و ورد زبان کسانی است که در حد یک آشنایی اولیه با اشعار حافظ و سعدی دارند. شاید بگویید خب طنز ماجرا به همین اشتباهات است اما زمانی که هر سکانسی که مربوط به استفاده از علم این دو به ظاهر طلبه است مشاهده میشود که این دو به ظاهر طلبه حداقل یکی از آنها دارد مطلب اشتباهی را منعقد میکند و این اشتباهات را اگر مانند یک تکه پازل فرض کنید زمانی که از ابتدا تا آخر فیلم هر قسمت را که مربوط به پیاده سازی آموخته های این دو به ظاهر طلبه است میبنید به یک چیز ساده پی میبرید و آن هم چیزی نیست جز بیسواد نشان دادن طلاب. در باب شعر و شاعری روحانیت مفتخر به داشتن الگویی مانند علامه حسن زاده آملی(ره) است که شاعری ماهر و صاحب سبک بود حال چه شده که طلبه ای سر و کارش با ادبیات است تفاوت شیخ اجل و لسان الغیب را نداند و مدام این دو شاعر را با یکدیگر اشتباه گیرد،آیا عوامل این به ظاهر اثرهنری به این واقف نیستند که گلستان سعدی در قدیم الایام جزو دروس حوزه علمیه بوده و حتی امروزه نیز شعر و ادبیات فارسی توسط طلاب زیادی پیگیری میشود و حتی در خیلی از حوزه های علمیه روی این موضوع تمرکز دارند؟ آیا عوامل این فیلم یک جلد از پانزده جلد شرح مثنوی مولوی علامه جعفری را حداقل از نزدیک دیده اند که این گونه بارها بوسیله شعرخوانی و شعر سطح سواد طلاب را مورد تمسخر قرار میدهند؟!

    مباحثه در دروس و موضوعات مختلف شیوه ای مرسوم در مراحل آموزشی حوزه های علمیه است که به برکت پیاده سازی این امرمهم طلاب آرام آرام و غیر مستقیم به مشورت کردن و هم افزایی روی می آورند و به دلیل حجره نشینی و زندگی کردن در حجره با دیگران و تعامل با افراد جدید میل به مشورت دارند همانطور که خداوند حکیم درقرآن به لزوم مشورت میان مومنین  در موضوعاتی که مشورت نیاز است امر کرد. دربحث میان دو یا چند نفر و علی الخصوص فضای طلبگی این یک موضوع مهم است که مطلبی که به عنوان چالش مطرح میشود باید پردازش شود،بررسی شود و پشتوانه داشته باشد تا بتوان به آن اتکا کرد و آن را مورد بحث قرار داد. در سکانس های این فیلم هر بار که محمدحسین و هادی به مشورت پرداخته اند اغلب اوقات مشورتشان بیهوده بوده و هیچ ثمره ای نداشته و هیچ پشتوانه علمی که در فضای طلبگی موضوع مهمی در بحث است مطرح نمیشود. در واقع به مخاطب اینطور القاء  میشود که این دو طلبه هیچگاه نمیخواهند درست بحث داشته باشند و مشورتشان نتیجه بخش باشد.

    درس و بحث و کلاس و کارعلمی امری واجب در زندگی طلبگی یک طلبه بشمار میرود و کمبود هر یک از این موارد میتواند به منزله ترک وظیفه باشد. در این فیلم حتی یکبار دیده نشد که شخصیت های اصلی این فیلم بر سر درسی حاضر شوند،مباحثه ای داشته باشند و یا حتی محض رضای خدا یک مروری بر دروس داشته باشند. گذراندن وقت در لایو اینستاگرام،کار در مهد کودک با لباس خرس،نوشتن شعر های عاشقانه برای دختر همسایه،پخش کردن گیاهان دارویی که در اصل مواد مخدر بودند در قالب پیک موتوری برای همسایه،هک کردن پیج دختر همسایه و از این دست کار های بیهوده که مکررا توسط این دو نفر انجام میشود.

    یکی دیگر از مسائل بشدت قابل انتقاد و قابل تامل بی توجهی به احکام الهی و اجرا شدن یکسری از احکام بصورت اشتباه و گه گاه با حالت تمسخر و ایجاد فضای طنز همراه است. در یک صحنه این دو فرد قصد امر به معروف را دارند،خب امر به معروف و نهی از منکر ابتدا با تذکرلسانی حساب شده شروع میشود نه بدون در نظر گیری شرایط و بدون بررسی عمل کردن اما چیزی که در فیلم از امر به معروف و نهی از منکر دو طلبه که باید به مراتب امر به معروف و نهی از منکر آشنا باشند میرسیم مشاهده میکنیم که به بدترین شکل ممکن تذکرلسانی میدهند و سپس درگیری و دعوا شکل میدهند و بصورت کاملا مستقیم امر به معروف و نهی از منکر را امری خشن و خشونت بار معرفی میکنند. در جایی از فیلم محمدحسین به دختری میگوید که هادی بارها برای امر به معروف کتک کاری کرده است! به همین راحتی امر به معروف را امری خشونت بار نشان میدهند و چگونه میتوان ادعا کرد که این مطلب در ذهن خیلی از مخاطبین علی الخصوص جوانان و نوجوانان که این روز ها در معرض شبهات سنگین اعتقادی در مورد امر به معروف و نهی از نکر نیز هستند اثر نگذارد؟

    در مورد کیفیت رابطه با نامحرم در اسلام صحبت های بسیاری شده است و نظرات فقها و مراجع عظام تقلید در این مورد بسیار شفاف بوده با این حال آقای محمدحسین طلبه داستان ما به راحتی در وسط خیابان درخواست دختر نامحرم برای سوار شدن در ماشینش را میپذیرد و میگوید که به هادی رفیقم چیزی نگویید! آیا این حرکت در شان یک طلبه است؟ اوج وقاحت به جایی میرسد که دختر نامحرم در کنار محمدحسین شروع به خوانندگی میکند و فضای فیلم بطوری القاء میشود که محمدحسین بسیار راضی است و مشکل ندارد حتی خود شروع کننده رابطه بین خود و آن دختر شده است و از اینجای فیلم به بعد رابطه محمد حسین با این دختر بطرز عجیبی تغییر میکند و حتی در دو صحنه محمدحسین برای دخترک شعر میسراید.

    در جایی از این فیلم اینطور نشان میدهد که استفاده از امکانات یک منزل را تهاجم فرهنگی و تجاوز فرهنگی خطاب میکند و طوری وانمود میشود گویی افراد متدین با پیشرفت و تکنولوژی غریبه هستند و نمیتوانند پیشرفت را تحمل کنند.همانطور که در سکانس های مختلف فیلم این موضوع نماد پیدا کرده است، اصطلاحی بیان میشود با تعریف اشتباه البته میتوان گفت این تعابیر بیشتر برای ایجاد فضای طنز فیلم است اما همانطور که سابقا عرض شد زمانی که تک مورد یا حداقل دو الی سه مورد باشد میتوان با توجه به فضای طنز فیلم چشم پوشی کرد اما زمانی که این تعابیر غلط از اصطلاحات مدام تکرار میشود و به امری طبیعی در فیلم تبدیل میگردد دیگر نمیتوان آنرا بدون غرض نامید و از آن چشم پوشی کرد.اصطلاح تهاجم فرهنگی یعنی چیزی که ضد ارزش های ایرانی اسلامی باشد،چیزی که برای انسان آزاده مخرب باشد. تهاجم فرهنگی تخریب شخصیتی صنفی است که خدمت به مردم از آرمان هایشان است،تخریب صنفی است که بیشترین شهید را در دوران دفاع مقدس تحویل این مرز و بوم داده است،تخریب صنفی است که فحشش را نوش جان میکند و عشق و علاقه اش به مردم بیشتر میشود،تخریب صنفی است که از همه اشان بپرسید برای چه طلبه شدی؟یکی از پاسخ های اولشان خدمت به خلق الله است.

    در ابتدا نگارش این نوشته اندکی دلخور بودم از فضایی که در سینما ایران تشکیل شده و موج منفی که در مورد متدینین تشکیل شده است که البته به نظرم این دلخوری به حق است اما به هیچ عنوان به عنوان کوچک ترین سرباز امام زمان(عج) ذره ای ناراحت و دلخور نخواهم شد زمانی که فیلمی ساخته شود که مبنا آن درست باشد،قصد تخریب شخصیت و یک صنف خاص در آن وجود نداشته باشد،واکنش های بعد از آن فیلم تبعات سنگینی بر روی جامعه نداشته باشد. آری زمانی که فیلمی این چنین ساخته شد بنده اولین نفری هستم که بلیط تهیه کرده و در صف اول سینما با حال خوب و قلبی شاد به تماشا آن مینشینم. حال که جامعه ایران عزیز و قشر جوان و نوجوان در معرض شبهات سنگینی اعتقادی و عقیدتی قرار گرفته است چرا فضای کار سینما ایران به جای کمک به این وضعیت نابسامان نمک بر روی زخم میشود؟ کاش کسی بود و میگفت آقایان آب نمیاورید حداقل کوزه را مشکنید.