مقاله تلخیص کتاب شیعه در اسلام اثر علامه طباطبایی

سال ورودی :
  • 1395
  • پایه :
  • پایه 2
  • 28 بازدید

    چکیده :

    تلخیص کتاب شیعه در اسلام اثر علامه طباطبایی
    تلخیص کنندگان: ابوالفضل حاج عبد الصمد و سید محمد نعمتی


    کتاب شیعه در اسلام به قلم مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی یکی از آثار گرانبها و مفید آن اندیشمند فرزانه است.

    این کتاب که به انگلیسی ترجمه شد بود و در دانشگاه آمریکا در موضوع شیعه شناسی تدریس مسشده و یکی از کتابهای درسی حوزوی بشمار میرود.

    و چون در این کتاب ایراد ها و نارسایی های چایی و غلط های ویرایشی داشت سید محمد صدر اردبیلی اقدام به تصحیح آن نموده.

    اصل این کتاب اصولی در مورد دین شیعه و دین تشیع را بیان کرده؛

    که چگونه دین شیعه برنامه ای برای هدایت و سعادت کامل انسان دارد و سرگذشت امامان و پیشوایان شیعه را بیان میکند.

    و چگونگی زندگی انسان در حیات دنیوی و حیات پس از مرگ را تشریح کرده.

    و ایضا تاریخ و سرگذشتی از آن بیان کرده تا خوانده این کتاب،آشنائیت نسبی با دین شیعه پیدا کند.

     

     

    امید واریم این تلخیص مفید واقع شود.

    والسلام علیکم و رحمه الله.

     

     

     

     

    بخش اول

    درس ۱

     

    این کتاب هویت واقعی معارف اسلامی از نظر مذهب تشیع را بیان می‌کنند.

    -دین:

    اعمالی که انسان انجام میدهد در یک نظام است و از یکجا سرچشمه می‌گیرد و آن این است که انسان یک زندگی سعادتمند می‌خواهد.

    کسانی که جهان هستی را محدود در مادیات می دانند تمام تلاششان برای آباد کردن این دنیا است ولی کسانی که حیات حیات خود را آفریده خدا می داند برنامه آنها طوری است که رضایت خدا را جلب کنند.

    مجموعه این اعتقاد و این مقررات که در مسیر زندگی مورد عمل قرار میگیرد دین نام دارد و انشعابات دین را مذهب می‌نامند و دین روش زندگی است .

    -اسلام:

    اسلام در لغت به معنای تسلیم و گردن نهادن و قرآن از این‌رو دین را اسلام نامیده که برنامه اصلی آن تسلیم شدن انسان و اطاعت کردن فرمان خداوند است .

    اولین کسی که دین را اسلام و پیروان او مسلمان نامید حضرت ابراهیم بود .

    -شیعه:

    شیعه در لغت به معنای پیرو و کسانی که جانشینی پیامبر را حق اهل بیت می دانند.

     

    درس ۲

    آغاز پیدایش شیر و کیفیت آن

     

    آغاز پیدایش شیعه همان زمان پیغمبر اکرم بود.

    پیغمبر اکرم مأموریت یافته،خویشان نزدیک خود را به دین دعوت کنند و سپس فرمود هر یک از شما به اجابت دعوت من سبقت بگیرد وزیر و جانشین من است.

    علی علیه السلام پیش از همه اسلام را پذیرفت.

    پیغمبر اکرم فرمود که علی علیه السلام بر قول و فعل خود از خطا و معصیت مسئول است و هر سخنی که گویند و هر کاری که کنند با دعوت دین مطابقت کامل دارد.

    علی علیه السلام خدمات گرانبهای عرضه داشت مانند خوابیدن در بستر پیغمبر اکرم فتوحاتی که در جنگ های بدر و خندق و خیبر به دست آورد.

    در جریان غدیر خم پیغمبر اکرم علی علیه السلام را به ولایت عامه مردم منصوب کرد و او را مانند خود متولی قرار داد.

     

    درس ۳

    سبب جدا شدن اقلیت شیعه از اکثریت سنی و بروز اختلافات

     

    پیروان علی علیه السلام مسلم میداشتند که خلافت پس از رحلت پیغمبر اکرم از آن علی علیه السلام می باشد.

    ولی برخلاف انتظار بعد از رحلت پیغمبر اکرم عده‌ای بی آنکه با اهل بیت مشورت کنند و حتی کمترین اطلاعی بدهند در قیافه خیرخواهی خلیفه معین کردند.

    علی علیه السلام و هواداران او به خلافت انتخابی و کارگردانان آن اعتراض کردند ولی پاسخ شنیدم که سلاح مسلمانان در همین بود.

    اهل سقیفه خلافت را اجماعی می شمارد هند و معترض را گاهی با تعبیرات زشت دیگر یاد می‌کردند.

    برای همین علی علیه السلام به منظور رعایت مصلحت اسلام و مسلمین و نداشتن نیروی کافی دست به یک قیام خونین نزد.

     

    درس ۴

    روش سیاسی خلافت انتخابی و مغایرت آن با نظر شیعه

    شیعه معتقد بود که شریعت آسمانی اسلام تا روز قیامت به اعتبار خود باقی است و تنها وظیفه حکومت اسلامی این است که به سبب مصلحت وقت تصمیماتی بگیرد.

    ولی پیدا بود که طرفداران خلافت انتخابی معتقدند که کتاب خودرا محفوظ بدانند و حکومت اسلامی می تواند به سبب اقتضای مصلحت از اجرای آن صرف نظر کنند.

    در زمان خلیفه وقت نوشتن احادیث پیغمبر اکرم به کلی قدغن شد و احادیث مکتوب را می سوزاندند و این ممنوعیت در تمام زمان خلفای راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی استمرار داشت.

    در زمان خلیفه دوم بیت المال در میان مردم با تفاوت تقسیم شده و به سبب آن در میان مسلمانان اختلاف طبقاتی به وجود آمد.

    خلیفه اول با انتخاب اکثریت سهام خلیفه دوم با وصیت خلیفه اول و خلیفه سوم با شورای شش نفره استقرار یافت.

    سیاست سه خلیفه که ۲۵ سال خلافت کردند این بود که قرآن بی‌آنکه تفسیر شود خوانده شود و بیانات پیغمبر اکرم بدون اینکه روی کاغذ بیاید روایت شود.

    این مشکلات ادامه داشت تا کار به جایی رسید که در ضروریات اسلام مانند نماز روایات متضادی به وجود آمد.

    علی علیه السلام که دستش از تربیت عمومی مردم کوتاه بود به تربیت خصوصی افراد می پرداخت.

    در این ۲۵ سال ۹۴ نفر یارانه علی در همان اهواز در پیروی از دو ثابت قدم بودند مانند سلمان فارسی ابوذر غفاری و مقداد.

     

    درس۵

    خلافت امیر المومنین علی و روش آن حضرت

    علی علیه السلام در خلافت قالب تغییراتی را که پیدا شده بود به حالت اول برگرداند و عمال نالایق را برکنار کرد.

    عناصر مخالف از هر گوشه و کنار به نام خون خواهی جنگ های داخلی خونینی برپا کردند.

    جنگ اول که جنگ جمل نامیده می‌شود قاعده‌ای اختلاف طبقاتی بود علی علیه السلام مالی را در میان مردم به سویه تقسیم فرمود.

    این روش زبیر طلحه را سخت براشفت و از مدینه به مکه رفتند و ام المومنین عایشه را با خود همراه ساخته و به نام خونخواهی خلیفه سوم جنگ جهان را برپا کردند.

    با این که همین طلحه و زبیر هنگام محاصره خلیفه سوم از او دفاع نکردند.

    و عایشه مردم را به قتل خلیفه سوم تحریک میکرد.

    جنگ دوم جنگ صفین بود طمعی که معاویه در خلافت داشته به عنوان خونخواهی خلیفه سوم جنگ را بپا کرد.

    پس از جنگ صفین جنگ نهروان شکل گرفت.به شکلی که جمعی از مردم بر اساس تحریکات معاویه بر علی (ع) شوریدند.

    بهره شیعه از خلافت پنج ساله علی (ع)

    علی علیه السلام سیرت پیامبر اکرم را به نسل جدید نشان داد وی مانند  بینوا ترین مردم زندگی می کرد.

    وی هرگز دوستان و خویشاوندان خود را به دیگران مقدم نداشت و  معارف الهی و حقه اسلامی را میان مردم به یادگار گذاشت.

    معارف اسلام را در سخنرانی های خود با بلیغ ترین لهجه و روان ترین بیان ایراد نموده است.

    به اول کسی است در اسلام که در فلسفه الهی غور کرده.

     

    درس ۶

    انتقال خلافت به معاویه و تبدیل آن به سلطنت موروثی

    به موجب وصیت آن حضرت حضرت حسن بن علی متصدی خلافت شد ولی معاویه آرام ننشست و با حسن بن علی به جنگ پرداخت.

    معاویه با دسته های مختلف سرداران حسن بن علی را فاسد کرده آن حضرت و مجبور نبود خلافت را واگذار کنند.

    حسن بن علی خلافت را به شرطی واگذار کرد که پس از درگذشت معاویه خلافت به او برگردد و به شیعیان تعرض نشود.

    معاویه در خطبه‌های خود به مردم گفت پیمانی که با حسن بستم لغو و زیر پای من است و خودش در برخی از مجالس خصوصی از حکومت خود با ملک و پادشاهی تعبیر می‌کرد.

    معاویه پسر خود را که جوانی بی بند و بار بود ولایتعهدی داد و معاویه حسن بن علی را باسم شهید کرده و راه را برای فرزند خود هموار ساخت.

    وی اعلام نمود که هرکس در مناقب اهل بیت حدیثی نقل کنند مسئولیتی در جان و مال و عرض خود نخواهد داشت

    سخت ترین روز گار برای شیعه

    سخت ترین زمان برای زمان حکومت ۲۰ ساله معاویه بود امام دوم و امام سوم که در زمان معاویه بودند کمترین وسیله ای برای برگرداندن اوضاع ناگوار در اختیار نداشتند.

     

    درس ۷

    استقرار سلطنت بنی امیه

     

    معاویه در سال ۶۰ هجری قمری درگذشت و پسرش یزید زمان حکومت اسلامی را در دست گرفت و جز عیاشی و بی بند و باری و شهروندانی چیزی سرش نمی شود و در سه سال حکومت خود فجایعی به راه انداخت که در تاریخ ظهور اسلام سابقه نداشت.

    سال اول حضرت حسین بن علی را که سبط پیغمبر اکرم بود با فرزندان و خویشان و یارانش با بدترین وضع کشت و در سال دوم مدینه را قتل عام کرد و سال سوم  کعبه مقدس را خراب کرده و آتش زد و پس از یزید آل مروان زمان حکومت اسلامی را در دست گرفت حکومت این دسته روزگار تیره و شوم برای اسلام به وجود آورد.

    ولی در عین حال شیعه به حسب دستور پیشوایان خود در حال تقیه و بدون تظاهر به مذهب زندگی می‌کردند.

    شیعه در قرن دوم حجری

    در اثر بدرفتاری‌های بنی امیه در همه جای کشور های اسلامی دعوتی به نام اهل بیت پیغمبر اکرم در ناحیه خراسان ایران پیدا شد متصدی دعوت ابومسلم مروزی سردار ایرانی بود که به ضرر خلافت اموی قیام کرد و شروع به پیشرفت نمود تا دولت اموی را برانداخت.

    تا اینکه بنی‌عباس به نام اهل به خلافت را ربودند و در آغاز کار روزی چند به مردم و علویین روی خوش نشان دادند ولی دیری نگذشت که شیوه ظالمانه بنی‌امیه را پیش گرفتند.

    و علویین را دسته دسته گردن می‌زدند یا زنده زنده دفن می‌کردند یا لای دیوار یا زیر ابنیه دولتی می‌گذاشتند وضعیت شیعه از انقراض دولت اموی و روی کار آمدن بنی‌عباس کوچکترین تغییر پیدا نکرد جز اینکه دشمنان بیدادگر آن تغییر اسم دادند.

     

    درس۸

    شیعه در قرن سوم حجری

    با شروع قرن سوم شیعه نفس تازه ای کشید و سبب آن این بود که:

    اولاً :

    کتب فلسفی و علمی بسیاری از زبان یونانی و سریانی و غیر آنها به عربی ترجمه شد و مردم به تعلیم علوم عقلی و استدلالی هجوم آوردند.

    علاوه بر آن معمول خلیفه عباسی به استدلال عقلی در مذهب علاقه مند بود.

    ثانیا:ً

    مامون عباسی به اقتضای سیاست خود به امام هشتم شیعه امامی ولایتعهدی داد و در اثر آن علویین و دوستان اهل بیت تا اندازه ای مصون بودند.

    شیعه در قرن چهارم حجری

    در قرن چهارم هجری عواملی به نیرومند شدن شیر کمک بسزایی می‌کرد که از آن جمله سستی ارکان خلافت بنی عباس و ظهور پادشاهان آل بویه بود پادشاهان آل بویه شیعه بودند کمال نفوذ را در مرکز خلافت بغداد بود و همچنین در خود خلیفه داشتند و این قدرت قابل توجه به شیعه اجازه می‌داد که قد علم کرده و آزادانه به تبلیغ مذهب پردازند.

    شیعه در قرن نهم حجری

    از قرن پنجم تا اواخر قرن نهم شیعه به همان افزایش که در قرن چهارم داشت ادامه می‌داد و پادشاهانی نیست که مذهب شیعه داشتند به وجود آمده و از تشیع را ترویج مینمودند.

    شیعه در قرن دهم تا یازدهم حجری

    سال ۹۰۶ هجری جوان ۱۳ ساله از خانواده شیخ صفی اردبیلی با ۳۰۰ نفر درویش از مریدان پدرش به منظور ایجاد یک کشور مستقل و مقتدر شیعه از اردبیل قیام کرده و پس از جنگ های خونی که با پادشاهان محلی داشت موفق شد،ایران قطعه قطعه را به شکل یک کشور در آورده و مذهب شیعه را در قلمرو خود رسمیت دهد.

    شیعه در قرن دوازده تا چهاردهم حجری

    در سه قرن اخیر پیشرفت مذهبی شیعه به همان شکل طبیعی سابقش بود و فعلا که اواخر قرن چهاردهم هجری است و در ایران مذهب رسمی و عمومی شناخته می‌شود.

     

    درس ۹

    اصل انشعابات

    انشعابات در همه مذاهب نیز وجود دارد مذهب شیعه در زمان سه پیشوای اول از پیشوایان اهل بیت هیچگونه انشعاب نپذیرد ولی پس از شهادت امام سوم اکثریت شیعه به امامت حضرت علی بن الحسین قائل شدند.

    به اقلیتی معروف به کیسانیه پسر سوم حضرت علی علیه السلام را امام می‌دانستند.

    پس از رحلت امام سجاد علیه السلام، اکثریت شیعه امامت فرزندش محمد باقر علیه السلام معتقد شدند پس از رحلت امام محمد باقر علیه السلام شیعیان و فرزندش امام جعفر و جمعی اسماعیل پسر بزرگ امام ششم را که در حال حیات پدر بزرگوار خود در گذشته بود امام گرفتند و از اکثریت شیعه جدا شده به نام اسماعیلیه معروف شدند.

    پس از شهادت امام موسی کاظم اکثریت شیعه فرزند امام رضا را امام هشتم دانستند و برخی در امام هفتم توقف کردند که به واقفیه معروف شدند.

    دیگر پس از امام هشتم تا امام دوازدهم که پیش اکثریت شیعه مهدی موعود است انشعاب قابل توجهی به وجود نیامد.

    فرقه های نامبرده که در برابر اکثریت شیعه قرار گرفتند در آن در زمان منقرض شده  بجزو فرقه زیدیه و اسماعیلیه که پایدار مانده است.

    شیعه زیدیه

    زیدیه پیروان زید شهید فرزند امام سجاد علیه السلام می باشند سال ۱۲۱ هجری بر خلیفه اموی هشام بن عبدالملک قیام کرد و گروهی با او بیعت کردند و در جنگی که در شهر کوفه میان او و کسان خلیفه درگرفت کشته شده و پس از وی فرزندش داشت یحیی بن زید به جای وی نشست،تا اینکه ناصر اطروش

    از اعقاب برادرزید بود به سوی مازندران که هنوز اهالی آن اسلام را نپذیرفته بودند رفت و پس از ۱۳ سال جمع کثیری را مسلمان کرده و به مذهب زیدیه درآورد.

    وی در ابتدای حال مانند خود زید دو خلیفه اول ابوبکر عمر را ائمه می شوند، ولی پس از چندی جمعیت شیعیان نام دوخلیفه به را از فهرست ائمه برداشتند و از علی علیه السلام شروع کردند.

    شیعه اسماعیلیه و انشعابات آن

    باطنیه:

    امام ششم شیعه فرزند پسری داشت به نام اسماعیل و در زمان حیات پدر و پاک نمود و آن حضرت به آن حضرت به مرگ اسماعیل استشهاد کرده ولی در این‌باره جمعی معتقد بود که اسماعیل نبود بلکه غیبت اختیار کرده و دوباره ظهور می کنند ، و او همان مهدی موعود است.

    و معتقدن که هرگز زمین خالی از حجت نمی شود،و فلسفه ای شبیه فلسفه ستاره پرستان دارند.

     

    بخش دوم

    درس۱۰

    نزاریه و مستعلیه و دروزیه و مقنعیه

    عبیدالله مهدی که در سال ۲۹۶ هجری قمری در آفریقا طلوع کرد، سلطنت فاطمی را تاسیس نمود.

    پس از دعوا و نزاع و مستعدی سر خلافت و امامت منازعه کردند و پس از جنگ‌های خونین مستعلی قالب شد و برادر خود نذار را دستگیر نموده و زندانی ساخت و مرد در این کشمکش پیروان فاطمیه دو دسته شدند

    نزاریه:

    گروندگان به حسن صباح می‌باشند قلعه الموت و چند قلعه دیگر مجاور را تسخیر کرد و به سلطنت پرداخت در آغاز کار نزار را دعوت کرد.

    تا اینکه هلاکوخان مغول به ایران حمله کرد و قلاع اسماعیلیه را فتح نمود و همه اسماعیلیان را از دم شمشیر گذرانید.

    مستعلیه:

    پیروان مستعلی فاطمی بودند که امامت ایشان در خانه های فاطمیه مثل باقی ماند تا در سال ۵۵۷ هجری قمری منقرض شدند.

    دروزیه:

    طایفه دروزیه که در جبال دروز شامات ساکن بودند در ایام خلیفه ششم فاطمی به دعوت نشتگین دروزی به باطنیه ملحق شدند

    مقنعیه

    در آغاز پیروانی مقنعی معروف به مقنع بودند که طبق اظهار مورخین از اتباع ابومسلم خراسانی بوده است و پس از ابومسلم مدعی شد که روح ابومسلم در او رسوخ نموده است و پس از چندی دعوی پیغمبری و سپس دعوی خدایی کرد

    شیعه دوازده امامی و فرق ایشان با زیدیه و اسمائلیه:

    اکثریت شیعه اقلیت‌های نامبرده از آن  جدا شده است، شیعه امامی و دوازده امامی نامیده می‌شدند .شیعه می‌گفت خلافت اسلامی از آن علی و اولاد علی علیه السلام است که به موجب تصریح خود پیغمبر اکرم و سایر ائمه اهل بیت ۱۲، تن می‌باشند و می‌گفتند تعلیمات ظاهری قرآن که احکام و قوانین شریعت می‌باشد و رونق بخش حیات معنوی بشر است دارای اصالت و اعتبار است و تا قیامت فسخ

    . نخواهد شد

    فرق کلی میان شیعه دوازده امامی و شیعه زیدی این است که شیعه زیدی غالباً امامت را مختص به اهل بیت نمی‌دانند عدد ائمه را به ۱۲ منحصر نمی بیند و از اهل بیت  پیروی نمی‌کنند و برخلاف شیعه دوازده امامی است و فرق کلی میان شیعه دوازده امامی و شیعه اسماعیلی نیز این است که اسماعیلی معتقد است که امامت به دوره هفت گردش می کنند و نبوت در حضرت محمد ص ختم نشده است.

    خلاصه تاریخچه شیعه دوازده امامی:

    شیعه در زمان خلفای سه گانه پیوسته زیر فشار قرار داشت در اوایل قرن چهارم که سلاطین با نفوذ آلبویه که شیعه بودند روی کار آمدند شیعه قدرتی کسب کرد، که تا حدود زیادی آزادی عمل یافت و به مبارزه علنی پرداخت و تا آخر قرن پنجم جریان کار به همین ترتیب بود و در اوایل قرن ششم که حمله مغول آغاز شد در اثر گرفتاری های عمومی و هم در اثر ادامه یافتن جنگ های صلیبی حکومت‌های اسلامی چنان فشار به عالم تشیع وارد می ساختند.

     

    درس ۱۱

    معنای تفکر مذهبی

    ماخذ اساسی تفکر مذهبی در اسلام:

    تفکر مذهبی مرکزی می خواهد که مواد فکری از آن سر چشمه بگیرند یگانه ماخذی که دین اسلام به آن اعتقاد دارد همان قرآن کریم است. .

    راههای که قرآن کریم برای تفکر مذهبی نشان میدهد:

    قرآن کریم سه راه را در دسترس پیروان خود قرار داده ظواهر دینی و حجت عقلی و درک معنوی قرآن کریم در بیانات خود همه مردم را طرف خطاب قرار داده.

    قرآن امر می کند و در برخی از اعمال نهی می نماید این گونه بیانات قرآن راهی است برای فهم مقاصد دینی و معارف اسلامی قرآن کریم در آیات بسیاری به سوی حجت عقلی رهبری میکند.

    در سوی دیگر می‌بینیم قرآن کریم با بیان جالب روشن می‌سازد که همه معارف حقیقیه از توحید و خداشناسی واقعیت سرچشمه میگیرد و کمال خداشناسی از آن کسانی است که خداوند آنان را برای خود اختصاص داده.

    تفاوت در سه طریق نامبرده:

    ولی باید دانست که این سه طریق از چند جهت با هم تفاوت دارند.

    اولاً:

    ظواهر دینی چون بیاناتی هستند و در دسترس مردم قرار دارد و هر کس به اندازه ظرفیت خود از آنها بهره مند می شود به خلاف دو طریق دیگر.

    ثانیا :طریق ظواهر دینی راهی است که با پیمودن آن می‌توان به اصول و فروع معارف اسلامی پی برده و موارد اعتقادی و عملی دعوت را به دست آورده برخلاف دو طریق دیگر.

     

    درس۱۲و۱۳

    طریق اول :ظواهر دینی،اقسام ظواهر دینی:

    روشن است که اگر گفتار و رفتار پیغمبر اکرم (ص)و حتی سکوت و امضای آن حضرت برای ما ،مانند قرآن حجت نبودبرخی آیات قرآن مفهوم درستی نداشت.

    پس بیان پیغمبر اکرم حجت و لازم الاتباع است.

    ظواهر دینی دو گونه اند:

    کتاب و سنت.

    و مراد از کتاب ظواهر آیات کریمه قرآنی میباشد و مراد از سنت حدیثی است که لز پیغمبر اکرم(ص)و اهل بیت(ع) رسیده باشد.

    حدیث صحابه

    اما احادیثی که از صحابه نقل میشود اگر مخالف با حدیث اهل بیت(ع)نباشد،قابل قبول است.

    بخشی از معارف اسلامی احکام و قوانین شریعت می باشد .قران کریم تنها کلیات آنها را متضمن است و روشن شدن تفاصیل آنها مانند احکام نماز و روزه به مراجعه سنت متوقف است.

     

     

    درس ۱۴

    ظاهر و باطن قرآن

    قرآن کریم دستوراتی در زمینه اعتقاد و عمل به مردم میدهد.

    پیغمبر اکرم(ص)می فرماید:

    قرآن ظاهری انیق و باطنی عمیق دارد.و نیز می فرماید:قرآن بطن دارد و بطنش نیز بطن دارد،تا هفت بطن.

    ظرفیت مردم در فرا گرفتن این معارف آسمانی مختلف می باشد.

    کسانی هستند که جز مشتهیات مادی،به چیزی دل نمی بندند و خدای یگانه را به امید ثواب اخروی یا از ترس عقاب اخروی بپرستند.

    و کسانی هستند که در اثر صفای فطرت در فضای جهان به پرواز در آمده،و اوج میگیرند.

    حقیقت اطاعت همان بندگی و سر فرود آوردن و می فهمند که نباید به غیر خدا توجه نمود.

    درس ۱۵

    تاویل قرآن

    در صدر اسلام معروف بود که قرآن کریم را در جایی که دلیل باشد،می توان از ظاهرش منصرف کرده و بمعنای خلاف ظاهر حمل کرد.و معمولا معنای خلاف ظاهر تاویل نامیده میشود.

    ولی قرآن کریم هرگز شیوه لغز و معما را در پیش نگرفته و آنچه در قرآن کریم بنام تاویل ذکر شده است و واقعیت هایی است که بالاتر از درک عامه بوده.

    آری قرن تاویل دارد و تنها پیامبران و پاکان از اولیا خدامی توانند آن هارا بیابند.

     

    درس ۱۶

    تتمه بحث در حدیث

    اعتبار اصل حدیث در میان شیعه جای گفت و گو نیست.

    ولی در اثر تفریطی که از ناحیه فرمانروایان صدر اسلام به عمل آمد حدیث به سرنوشت اسف باری دچار شد.

    به همین سبب دانشمندان اسلامی به فکر چاره افتاده و دو علم رجال و درایه را وضع کردند.

    به موجب این اخبار شیعه به احادیثی که مخالف قرآن است عمل نمیکند، البته در شیعه نیز اشخاصی پیدا میشوند که به هر حدیثی که بدستشان میسد عمل میکنند.

    روش شیعه در عمل به حدیث:

    در معارف اعتقادی به نص قرآن،خبر متواتر یا خبری که شاهد قطعی به صحت آن در دست است عمل میشود و به غیر این دو اعتباری نیست.

     

    درس ۱۷

    تعلیم و تعلم عمومی در اسلام

    تحصیل علم یکی از وظایف دینی اسلام است.و مراد از این علم دانستن اصول سه گانه اسلامی:

    توحید،نبوت،معاد با لوازم غریب انها است و دانستن تفسیر احکام به اندازه احتیاج وی.

    این مسئله که«تقلید ابتدایی از مجتهد میت جایز نیست»از عوامل مهمه زند ماندن فقه اسلامی شیعه است که پیوسته افرادی در راه تحصیل اجتهاد تلا ش میکنند.

    شیعه و علوم نقلیه

    علوم اسلامی به دو بخش عقلیه ونقلیه تقسیم میشود.

    علوم نقلیه:علومی است که مسائل آنها به نقل متکی است مانند لغت و علوم عقلیه غیر آن است مانند ریاضیات.

    شیعه نیز به نوبه خود در تاسیس این علوم سهم بسزایی دارد تا آنجا که حتی موسس و مبتکر بسیاری از آنها شیعه بوده است.

    مانند نحو که ابوالاسد دوئلی به کمک املاء و راهنمایی حضرت امیر(ع)تدوین نمود.

     

    درس ۱۸

    طریق دوم بحث عقلی:

    حجتهای عقلی که انسان با فطرت خدادای نظریات خود را با آن ها اثبات می کند،

    دوقسم است:برهان و جدل

    برهان:

    حجتی است که مواد آن مقدماتی حقیقی و واقعی باشد و در صورتی باشد که در کلیات جهان هستی انجام گیرد مانند تفکر در مبدا آفرینش

    جدل:

    حجتی که همه یا بخشی از مواد آناز مشهوران و مسلمات گرفته شده باشد.

    آیات زیادی در این کتاب آسمانی در هر یک از دوشیوه موجود است:

    اولا:به تفکر آزاد در کلیات جهان هستی دعوت می کند

    ثانیا:به تفکر عقلی جدلی،مشوط به این که با بهترین صورت انجام گیرد(نحل ۱۲۵)

    پیش قدمی شیعه در تفکر فلسفی و کلامی در اسلام

    گروه اقلیت شیعه از اکثریت تسنن جدا شده و مخالفین خود در نظریات خاصی که داشتند به محاجه می‌پرداختند.

    و نیز در پیشرفتی که تدریجا نصیب مبحث کلام می‌شود محققین شیعه در صف اول متکلمین قرار داشتند.

    تنها امیرالمومنین است که با بیانات جذاب در الهیات، عمیق‌ترین تفکرات فلسفی را دارد.

    عرب به تفکر آزاد فلسفی هیچگونه آشناییتی نداشت، تا نمونه ای از آن را در ترجمه برخی از کتب فلسفی یونانی به عربی دید.

    و روش تفکر فلسفی در دسترس عموم قرار گرفت ولی پس از مدتی کتب فلسفی را به دریا ریختند.

    چرا فلسفه در شیعه باقی ماند؟

    چون از پیشوایان شیعه به یادگار مانده بود و عامل بقای این طرز تفکر همان ذخایر علمی است که رد نظر شیعه مقدس است.

     

    درس ۱۹

    چند تن از نوابغ شیعه

     

    درس۲۰

    طریق سوم:کشف

    در عین حال که اکثریت قاتع افراد سرگرم تنظیم امور زندگی روزانه هستند.

    در انسان (غریزه)وفع بینی موجود است که گاهی در برخی از افراد به کار افتاده.

    گاهی انسان با نهادی پاک خلقت را تماشا می کند،و به چیز های دست می یابد.

    این همان جذبه عرفانی است که انسان خدا شناس را به بالا وصل میکند.

    عارف کسی است که خدارا  از راه مهر و محبت پرستش میکند نه به امید ثواب و یا ترس عقاب،بنابراین عرفان راهی است از راه های پرستش.

    ظهور عرفان در اسلام

    در میان صحابه پیغمبر تنها علی(ع)است که بیان بلیغ او از حقایق عرفانی به ذخایر بیکرانی مشتمل است.

    اکثرت مشایخ عرفان به حسب ظاهر مذهب تسنن داشته اند و طریقت امروزی یادگار آنان میباشد،اگرچه برخی از آداب و رسومشان به شیعه نیز سرایت کرده.

    از این رو هر یک از مشایخ طریقت آنچه را از آداب و رسوم صلاح دیده در برنامه سیر و سلوک گذاشته و تدریجا برنامه وسیع و مستقلی بوجود آمده.مانند برنامه سرسپردگی،تلقین ذکر.

    وگاهی در بعضی سلسله ها کار بجایی کشیده که شریعت در سویی قرار گرفته و طریقت در سویی دیگر.

    ولی با ملاحضه موازین نظری شیعه خلاف این استو هرگز ممکن نیست بیانات دینی به این حقیقت راهنمایی نکند.

    بخش سوم

    درس ۲۱

    راهنمایی کتاب  و سنتبه عرفان نفس و برنامه آن

    خدای متعال در چندین جا از کلام خود امر می‌کند که مردم در قرآن تدبر و دنبال گیری کنند، آیه و نشانه از این جهت آیه و نشانه ایست که دیگری را نشان دهد نه خود را.

    بنابراین اگر جهان و پدیده های جهان نشانه های خدای جهان باشد ،هیچ استقلال وجودی از خود نخواهند داشت و از هر روی که دیده شوند جز خدای پاک نشان نخواهند داد.

    این درک چنانکه روشن است به وسیله چشم و گوش و حواس دیگر یا به وسیله خیال یا عقل نیست زیرا خود این وسیله ها و کار آنها نیز آیات و نشانه ها می باشند.

    خدای متعال در جای دیگر از کلام خود می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید نفس خود را دریابید وقتی که شما راه را یافتید دیگران که گمراه می شوند به شما زیانی نخواهند رساند.

    خواهد فهمید که یگانه شاهراهی که هدایت واقعی و کامل را در بر دارد همان راه نفس است.

    و نیز می‌فرماید: کسانی از شما خدا را بهتر می‌شناسند که خود را بهتر شناسند.

     

    درس۲۲

    ۱-خداشناسی

    نظری دیگر از راه ارتباط انسان و جهان

    قرآن کریم خداشناسی را از راه های مختلف به عامه مردم تعلیم میدهد و بیشتر از همه،افکارشان را به آفرینش جهان و نظامی که در جهان حکومت میکند معطوف می دارد.

    نظام آفرینش اگر انسانی را مثلاً در زمین جای می‌دهد، ساختمان وجودش را طوری ترکیب می‌کنند که با محیط زندگی خود سازش کنند و محیط زندگی وی را طوری ترتیب می دهد که مانند دایه ای با مهر و عطوفت به پرورش پرداخته و همه سرمایه و نیروی خود را در راه آسایش و آرامش خاطر وی گذاشته و به کار می‌بندند.

    اینگونه پیوستگی و به همبستگی در تجهیزات داخلی هر یک از پدیده های جهان نیز پیدا است.

    می‌توان گفت ،این جهان پهناور هستی که سرتاسر اجزای آن جدا جدا و در حال وحدت و اتصال با استحکام و ساختار حیرت انگیز خود از یک علم و قدرت ما نامتناهی حکایت می کنند.

    پس جهان آفریده آفردگار بزرگ است.

     

    درس۲۳

    وحدانیت خداوند

    هر واقعیتی را از واقعیت‌های جهان فرض کنیم، واقعیتی است محدود.

    و در حقیقت وجود، مرزی دارد که در بیرون از آن مرز یافت نمی شود .تنها خداست که هیچ حد و نهایتی برای وی فرض نمی‌توان کرد زیرا واقعیت مطلق است و به هر تقدیر موجود می باشد.

    ذات و صفت

    اگر انسانی را مورد بررسی عقلی قرار دهیم ،ذاتی دارد که همان انسانیت شخصی اوست و صفاتی نیز همواره دارد، که ذاتش با آنها ساخته می شود این صفات در هر حال همگی غیر از ذات و همچنین هر یک از آنها غیر از دیگری می باشد. این مطلب بهترین دلیل برای اینکه ذاتی که صفت دارد و صفتی که معرف ذات است هر دو محدود می باشد.

    روشن می‌شود که برای ذات خداوند عز و جل صفت نمی توان اثبات کرد زیرا صفت بی‌تحدید صورت نمی‌گیرد و ذات مقدسش از هر تحدیدی منزه است

    معنای صفات خداوند.

    بی‌شک کمالات را خدا آفریده و داده است و اگر خودش آنها را نداشت به دیگران نمی بخشید و تکمیلشان نمی کرد.

    اسلام برای جلوگیری از این اشتباه ناروا (تحدیدات بواسطه توصیف یا نفی اصل کمال)عقیده پیروان خود را در میان نفی و اثبات نگه می‌دارد و دستور می‌دهد که خدا علم دارد نه مانند علم دیگران.

     

    درس ۲۴

    توضیح بیشتر در معنای صفات

    صفات بر دوقسم است:صفات کمال و صفات نقص

    صفات کمال:معنای اثباتی هستند که موجب ارزش وجودی بیشتر میشوند.

    صفات نقص:صفاتی برخلاف صفات کمال.مانند جهل و عجز

    خدای متعال واقعیتی است مطلق که هیچ گونه حد و نهایت ندارد و از این روی هر صفت کمالی هم که در موردش اثبات میشود، معنای محدودیت را نخواهد داشت.

    صفات فعل

    صفت گاهی با خود موصوف قائم است و گاهی با موصوفات قائم نیست و موصوف برای اینکه با آن صفت متصف شود،نیازمند تحقق چیز دیگری است.مانند نویسندگی.

    زیرا انسان وقتی میتواند نویسنده باشد که دوات و قلم و کاغذ فرض شود.

    صفات خداوند تنها از قسم اول میباشد.

    و صفاتی که برای خداوند بعد از تحقق آفرینش ثابت میشود ،مانند آفریدگار عین ذات نیست ،بلکه زاید بر ذات و صفت فعلند.

     

    درس۲۵

    قضا و قدر

    قانون علیت در جهان هستی به نحو استثنا پذیر،حکم فرما و جاری است.

    اگر یک پدیده را با مجموع علت تامه و همچنین با اجزای علت تامه اش بسنجیم ،نسبت آن به علت تامه، نسبت ضرورت خواهد بود و نسبت به هریک از اجزای علت تامه نسبت امکان است.

    قرآن کریم در تعلیم خود این حکم ضرورت را به نام قضای الهی نامیده است. زیرا همین ضرورت از هستی دهنده جهان هستی سرچشمه گرفته و از این روی حکم و قضایی است که حتمی و قابل تخلف نیست.

    هر یک از اجزای علت اندازه و الگوی مناسب خود نسبت به معلول می‌دهد و

    مثلاً عللی که تنفس را برای انسان به وجود می‌آورد تنفس مطلق را ایجاد نمی‌کند بلکه اندازه معینی از هوای مجاور دهان و بینی را در زمان معین و مکان معین و شکل معین از مجرای تنفس به محوطه ریه می فرستاد.

    قرآن کریم در تعلیم خود این حقیقت را قدر نامیده.

    به موجب قضای الهی هر پدیده که در نظام آفرینش جای می‌گیرد ،ضروری الوجود و غیرقابل اجتناب است .به موجب قدر هرپدیده و حادثه ای که به وجود می آید از اندازه ای که از جانب خدا برایش مقدر هرگز کمترین تخلف و تعدی نخواهد نمود.

     

    درس۲۶

    انسان و اختیار

    انسان امکان یعنی اختیار فعل را دارد و ضروری بودن نسبت فعل به مجموع اجزای علت،موجب ضروری بودن نسبت فعل به برخی از اجزای آن که انسان است نمی باشد.

    درک ساده انسان نیز این را تایید میکند.

    در صدر اسلام میان اهل سنت در خصوص افعال انسان،دو مذهب مشهور بود.

    گروهی انسان را در افعال خود مجبور میدانستند و ارزشی برای اراده و اختیار انسان نمی دیدند،و گروهی انسان را در فعل خود مستقل میدانستند و دیگر متعلق اراده الهی نمی دانستند و از حکم قدر خارج میداشتند.

    ولی به حسب تعلیم اهل بیت که با ظاهر تعلیم قران مطابقت دارد،انسان در فعل خود مختار است ولی مستقل نیست.

    امام ششم می فرمایند:نه جبر است و نه تفویض بلکه امری است میان دو امر.

     

    درس ۲۷

    ۲-پیغمبر شناسی

    دانه گندمی که در شکم خاک با شرایط مناسبی قرار میگیرد شروع به رشد و نمو کرده با نظم و ترتیب مشخصی راهی پیدا میکند تایک بوته ای کامل شود.

    و هر بوته گندمی از دانه ای شروع نموده به بز یا گوسفند نمی رسد و نیز نظم و ترتیب در در تحول و تکون اشیاء غیر قابل انکار است.

    از مطلب بالا می توان نتیجه گرفت که :

    در میان مراحل یک اتصالی و ارتباطی بر قرار است و آخرین مرحله سیر هر نوع،از آغاز پیدایش همان پدیده نوعی است،چنان که یک بذر گردو از هان اول متوجه درخت گردوی تنومندی است.

    قرآن کریم در تعلیم خود این رهسپاری را به هدایت الهی و رهبری خدایی نسبت میدهد.

    هدایت خصوصی

    بدیهی است نوع انسان از این کلیات جدا نیست و همین هدایت تکوینی در وی نیز حکومت خواهد کرد.

    انسان خصیصه ویژه ای دارد و آن (خرد)است.خرد انسان است که انسان بواسطه آن به تفکر پرداخته و از هر وسیله ممکن به نفع خود استفاده میکند.

    انسان سعادت و کمال خود را در آزادی مطلق خود میبیند ولی سازمان وجودی اش  سازمان اجتماعی است و نیازمندی های بیشمار دارد،که هرگز به تنهایی توانایی رفع آنها را ندارد و در صورت اجتماع با همنوعان خود،که آنان نیز همان غریزه خودخواهی و آزادی دوستی را دارند،ناگزیر است مقداری از آزادی خود را در این راه از دست بدهد،در برابر سودی که از دیگران میبرد سودی بدهد.یعنی اجتماع تعاونی را از روی ناچار می پذیرد.

    و بعد از پذیرش اجتماع تعاونی وجود قانون لازم است که در اجتماع حکومت کرده.

     

    درس۲۸

    خرد و قانون

    شعور مرموزی که وحی نامیده میشود

    قانونی سعادت جامعه بشری را تامین کند درک نمی کند.

    ناگریز دستگاه درک کننده دیگری باید وجود داشته باشد که وظایف واقعی زندگی را به آنان بفهماند و در دسترس همگان گزارد و این شعور ودرک که غیر ازعقل وحس میباشد (شعور وحی میباشد )

    پیغمبران و عصمت نبوت

    ظهور پیغنبران خدا ، نظریه وحی را که در فصل سابق گذشت تایید میکند.

    پیغمبران خدا مردانی بودند که دعوی وحی و نبوت نمودند و برای دعوی خود حجت قاطع اقامه کردند.

    پیغمبر خداب باید با صفت عصمت متصف باشد.یعنی در گرفتن وحی از جانب خدا و در نگهداری آن و در رسانیدن آن به مردم از خطا مصون باشد و معصیت نکند.

     

    درس ۲۹

    پیغمبران و دین آسمانی

    آنچه پیغمبر خدا از راه وحی بدست آورده و به عنوان پیغام و سفارش خدایی به مردم رسانیده دین بود .

    یعنی روش زندگی و وظایف انسانی که سعادت واقعی انسان را نامین میکند .

    دین آسمانی به طور کلی از دو بخش : اعتقادی و عملی مرکب میباشد ، بخش اعتقادی یک رشته اعتقادات اساسی و واقع بینی ها هست

    و بخش عملی یک رشته وظایف اخلاقی و عملی است که مشتمل است بر وظایفی که انسان به پیشگاه خدای جهان و وظایفی که انسان دربرابر جامعه ی بشری دارد.

    و ازینجاست که وظایف فرعی که در شرایع آسمانی برای انسان تنظیم شده که بر دو گونه است :

    اخلاق و اعمال که هر یک از آنها بر دو قسم است

    الف- یک قسم آن اخلاق و اعمالی است که به پیشگاه خداوند ارتباط دارد(اخلاق فردی) مانند خلق نیکو

    ب – قسم دیگر اعمال و اخلاق شایسته ای است که به جامعه ارتباط دارد(اخلاق اجتماعی)مانند بشر دوستی

    پیغمبران و حجت وحی و نبوت

    بسیاری از دانشمندان امروزی که در وحی و نبوت کنجکاوی کرده اند ، مساله وحی و نبوت  و مسایل مربوط به آن را با اصول روانی اجتماعی توجیه نموده اند .میگویند : چون مردم آن روز زیر بار منطق عقل نمی رفتند و برای جلب اطاعت مردم ، خود و افکار خود را به عالم بالا نسبت داده اند و روح پاک خود را روح القدس و فکری که از آن ترشح میکند( وحی و نبوت ) و وظایفی را که از آن نتیجه گرفته میشود (شریعت آسمانی) و بیاناتی که مشتمل برآنها ست (کتاب آسمانی)نامیده اند

    و کسی که با انصاف به قرآن کریم  وشریعت پیغمبران نگاه کنند تردید نخواهد داشت که این نظریه درست نیست .

    پیغمبران خدا مردان سیاست نبودند بلکه مردان حق بودند .چیزی را که درک میکردند بی کم و کاست میگفتند و آنچه را که میگفتند عمل میکردند و وظایف اعتقادی و عملی مردم را از پیشگاه خدایی فرا گرفته و به مردم تبلیغ میکردند و از اینجا روشن میشود که برای ثبوت دعوی نبوت ، حجت و دلیل لازم است .

    پیغمبران اولو العزم و صاحبان شریعت

    به حسب آنچه که از قرآن کریم استفاده میشود همه ی پیغمبران خدا شریعت نداشته اند بلکه پنج نفر از ایشان صاحب شریعت بوده اند.

     

    درس ۳۰

    نبوت محمد صلی الله علیه و آله

    آخرین پیغمبران خدا حضرت محمد است . حضرت محمد در میان خانواده ی بنی هاشم تولد یافت . پدرشان عبدالله و مادرشان آمنه.در کودکی به کفالت جد پدری خود عبد المطلب در آمد.

    پس از ازدواج با حضرت خدیجه تا سن ۴۵ سالگی در همان حال بود و در عقل و امانت شهره بود.

    پیغمبر اکرم در اولین دعوت خود با عکس العمل درد ناکی روبرو شد .سخت گیری قریش به جایی رسید که مسلمانان به حبشه مهاجرت کردند و پیغمبر با عموی خود و خویشاوندان سه سال در شعب ابی طالب معذور داشتند. در حوالی سال دهم بعثت که حضرت از شعب بیرون آمد هیچگونه امنیت جانی و پناهی نداشتند .

    سپس بت پرستان مکه نقشه ای برای کشتن وی طراحی کرده تا آخر شب حضرت را در خواب به شهادت رسانند و باتوجه به علم الهی حضرت علی علیه السلام در بستر پیغمبر خوابید . سپس مسلمانان به یثرب مهاجرت نموده و نام آنجا به مدینه النبی تغییر یافت. مسلمانانی که در چنگال قریش گرفتار بودند به مدینه رفته و مهاجرین نامیده شدند و یاران یثربی آن حضرت نامیده شدند.

    جنگ بدر ، احد ، خندق و خیبر شخصا پیغمبر در جنگ حاضر بود و در جنگ های خونین دیگر گوی پیروزی به دست علی علیه السلام ربوده میشد .

    آن حضرت در زی فقرا میزیست و به آن افتخار میکرد و لحظه ای از وقت خود را بیهوده تلف نمیکرد.

     

    درس ۳۱

    پیغمبر اکرم و قرآن

    از پیغمبر اکرم نیز مانند سایر پیغمبران معجزه میخواستند ولی معجزه ی باقیه ی آن حضرت که هم اکنون زنده است قرآن کریم است .  آیات کریمه ی قرآن در طی ۲۳سال به صورت تدریجی نازل شد.

    قرآن بالا ترین مرتبه ی فصاحت و بلاغت را داشت و تنها از راه فصاحت و بلاغت تحدی نمیکند و معارضه نمی طلبد بلکه گاهی از جهت معنا پیشنهاد مبارزه میکند زیرا برنامه کامل زندگی انسان را مشتمل است وپایه ی این برنامه را حق قرار داده و آن را دین حق نامیده یعنی از تمایل اکثریت مردم سرچشمه نمیگیرد گذشته ازینکه پیغمبر اکرم خواندن و نوشتن بلد نبود و دو سوم زندگی خود را پیش از دعوت در میان عرب جاهلی بود.

    اگر قران ساخته ی بشر بود تناقض و تضاد بسیاری در آن پدید می آمد.

     

    درس ۳۲

    ترکیب انسان از روح و بدن

    کسانی که به معارف اسلامی آشنایی دارند میداند که سخن از روح و جسم  و بدن بسیار به میان می آید . در حقیقت روح بین شیعه و سنی نظیریات مختلفی دارند .

    ولی در اسلام روح و بدن مخالف یکدیگرند .

    از روایات بدست می آید که روح انسان پدیده ای است غیر مادی که با بدن همبستگی دارد.

    آنچه پس از مرگ متلاشی میشود بدن انسانی است ولی ارواح بدست فرشته ی مرگ گرفته میشود و محفوظ میماند(سوره ی سجده ۱۱)

    بحث در حقیقت روح از نظر دیگران

    هر یک از ما حقیقتی را میداند که از آن به من تعبیر میکند و با این که بدن انسان پیوسته در حال تغییر است امکنه ی مختلف برای خود اتخاذ میکند ولی حقیقت نامبرده ی (من)ثابت است و تغییر و تبدیل نمی پذیرد.

    مرگ از نظر اسلام

    اسلام مرگ را انتقال انسان از یک مرحله به مرحله ی دیگر میداند. انسان زندگی جاودانی دارد که مرگ جدایی روح از بدن میباشد که بعد از آن وارد مرحله ی دیگری از حیات میشود.

     

    درس۳۳

    برزخ

    انسان در فاصله ی میان مرگ و قیامت زندگی موقتی در برزخ دارد که باتوجه به اعتقاداتش مورد بازپرسی قرار میگیرد و در انتظار روز رستاخیز به سر میبرد.

    روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی میکرد به سر میبرد و اگر از بدان باشد در عذاب و اگر از نیکان باشد در نعمت به سر میبرد.

     

    درس۳۴

    روز قیامت (رستاخیز)

    قرآن کریم تنها کتابی است که رستاخیز را واضح نشان داده و آنرا با نام های گوناگون یاد کرده.

    و بار ها تذکر داده که ایمان به روز جزا همتراز ایما ن به خدا است که منکر آن از آیین اسلام خارج است.

    اهمیت تذکر و یاد آوری روز جزا معادل با اهمیت اصل دعوت دینی است . وقتی در آفرینش دقیق میشویم میبینیم که هیچ کاری بدون غایت و هدف نیست پس ناچار برای آفرینش جهان و انسان هدف و غرضی ثابت دارد وسود آن به خدای بی نیاز برنمی گردد بلکه آفرینش و انسان به وجود کامل تری متوجهند که فنا و زوال ندارد.

    از نظر تربیت دینی مردم به دو گروه تقسیم میشوند:نیکو کاران و بد کاران

    و علی الاغلب پیشرفت و موفقیت از آن بد کاران و ستم کاران میباشد  ونیکو کاری همراه با گرفتاری میباشد و هر گروه با توجه به عمل خود جزای آنرا میبیند (سوره دخان ۳۸ و۳۹ و سوره ص ۲۷ و۲۸)

     

    درس۳۵

    بیان دیگر(درباره قیامت)

    معارف اسلامی در قران کریم،از راه های گوناگون بیان شده است و راههای نامبرده به طور کلی به دو طریق:«ظاهر»و«باطن» تقسیم می شود.

    بیان از«طریق ظاهر» بیانی است که مناسب سطح افکار ساده عامه می باشد به خلاف «طریق باطن» که اختصاص به خاصه دارد و با روح حیات معنوی درک می شود.

    بیانی که از طریق ظاهر سرچشمه می گیرد، خدای متعال را فرمانروای علی الاطلاق جهان افرینش معرفی می کند که سراسر جهان ملک اوست که به همه چیز سیطره دارد.

    نوع انسان از آفریدگان و بندگان او هستند که باید از اوامر و نواهی او پیروی کنند و پیغمبران،حاملان پیام ها و آورنده شرایع و قوانین او هستند.

    خدای متعال از این روی که به ایمان و اطاعت،وعده ثواب و پاداش نیک داده و به کفر و معصیت، وعده عقاب و سزای بد داده و چنان که فرموده،خلف وعده نخواهد نمود.

    این نخستن منزل از جهان ابدیت است،اگر انسان به واسطه ایمان و عمل صالح در این جهان ارتباط و انس با خدا داشته باشد با سعادتی که هرگز به وصف نمی آید،در جوار خدای پاک خواهد بود والا گرفتار عذابی سخت خواهد شد که عذابی ابدی نصیب او خواهد شد.

    اعمال نیک وبد انسان در این نشاه، گذران است ولی صور اعمال نیک و بد در باطن انسان مستقر می شود و هرجا برود همراه اوست.

    استمرار وتولی آفرینش

    روزی خواهد رسید که بساط این جهان و جهانیان برچیده شود،چنان که قرآن همین معنا را تایید می کند،خدای متعال می فرماید:(ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی)

     

    درس۳۶

    ۴-امام شناسی

    امام و پیشوا به کسی گفته می شود که پیش جماعتی افتاده رهبری ایشان را در یک مسیر اجتماعی یا مرام سیاسی یا مسلک علمی یا دینی به عهده گیرد.

    آیین مقدس اسلام زندگانی بشر را از هر جهت در نظر گرفته و حیات معنوی او را مورد بررسی قرار داده و راهنمایی می کند و در حیات صوری نیز از جهت زندگی فردی و اداره آن مداخله می نماید.

    امت و پیشوایی دینی در اسلام از سه جهت ممکن است:از جهت حکومت اسلامی،از جهت بیان معارف و احکام اسلام و از جهت رهبری و ارشاد حیات معنوی.

    امامت و جانشینی پیغمبر اکرم(ص) و حکومت اسلامی

    انسان با نهاد خدادای خود درمیابد که بدون سرپرست و زمامداری که چرخ جامعه را به کار اندازد و اداره او به اراده های جزء حکومت کند و هر یک از اجزای جامعه را به وظیفه اجتماعی خود وادارد،نمی تواند به بقای خود ادامه دهد و به هرج ومرج گرفتار خواهد شد.

    به همین دلیل کسی که زمامدار جامعه ای است و به سمت خود و بقای جامعه عنایت دارد،اگر بخواهد از سر کار خود غیبت کند، جانشینی به جای خود می گذارد.

    به همین دلیل نیز پیغمبر اکرم(ص) نیز مسئله عقد اجتماع را در هر جایی که اسلام در آن نفوذ پیدا می کرد،ترک نمی کرد.

    و همچنین به مسئله جانشینی عنایت کامل داشت و هرگز در مورد لزوم،از نصب جانشین فروگذاری نمی نمود.

    بنابراین شیعه به این نتیجه می رسد که از ناحیه پیغمبر اکرم(ص) نص کافی در مورد تعیین امام و جانشین پیغمبر رسیده است.

    همچنین آیات و اخبار متواتر قطعی مانند آیه ولایت،حدیث غدیر و…به این معنا دلالت داشته و دارند.

     

    درس۳۷و۳۸

    (امامت در قرآن و حدیث)

    آیه ۵۵ سوره مائده به این اشاره می کند که:(ولی امر و صاحب اختیار شما فقط خدا ورسولش و مومنان هستند که نماز می خوانند و در حال رکوع صدقه و زکات می دهند.)

    مفسرین شیعه و سنی اتفاق دارند که آیه مذکور در شان علی ابن ابی طالب(ع) نازل شده است.

    حال به آیه ۳ سوره مائده توجه کنید:(امروز کافران از دین شما ناامید شده اند پس دیگر از آنان نهراسید ولی از من بترسید.امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما پسندیدم.)

    ظاهر آیه گویای این است که قبل از نزول آیه،کفار امیدوار بودند که روزی خواهد آمد که دستگاه اسلام برچیده شود،ولی خداوند متعال به واسطه انجام کاری،آنان را برای همیشه از نابودی اسلام مایوس گردانیده است.

    در ادامه آیه ۳ سوره مائده آمده است که:(امروز کافران از دین شما ناامید شدند، پس از آنها نترسید،از من بترسید.امروز دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم.)

    پس پیغمبر(ص)فرمود:الله اکبر،از کامل شدن دین و تمامی نعمت و رضایت خدا و ولایت علی بعد از من.

    سپس فرمود:هرکس من صاحب اختیار ومتصدی امور او هستم،علی صاحب اختیارش می باشد. خدایا!با دوست علی دوست باش و با دشمنش دشمنی کن.هرکس او را یارس کند تو یاری اش کن و هرکس اورا رها کند تو نیز اورا رها کن(غایه المرام،صفحه ۳۳۶)

    حدیث ثقلین از احادیث مسلم و قطعی است که به سندهای بسیار روایت شده و سنی وشیعه به صحتش اعتراف و اتفاق دارند.از این حدیث وامثالش چند مطلب مهم استفاده می شود:

    ۱-چنانچه قرآن تا قیامت باقی خواهد ماند،عترت پیغمبر نیز تا قیامت باقی خواهند ماند.

    ۲-پیامبر اسلام به وسیله این دو امانت بزرگ،تمام احتیاجات علمی ودینی اسلام را تامین نموده.

    ۳-قرآن و اهل بیت نباید از یکدیگر جدا شوتد و هیچ مسلمانی حق ندارد از علوم اهل بیت اعراض کند.

    ۴-مردم اگر از اهل بیت اطاعت کنند و به اقوال آنان تمسک بجویند،گمراه     نمی شوند.

    ۵-جمیع علوم لازم و احتیاجات دینی مردم در نزد اهل بیت موجود است و هرکس از آنها پیروی نماید، درضلالت واقع نمی شود.

     

    درس۳۹

    (در تایید سخنان گذشته)

    کسانی که در این قضیه از عملی شدن تصمیم پیغمبر اکرم(ص) جلوگیری کردند همان اشخاصی بودند که فردای همون روز از خلافت (به ظاهر)انتخابی بهره مند شدند، و به ویژه اینکه خلیفه را بدون اطلاع علی(ع) و نزدیکانش انتخاب نموده و آنان را در برابر کار انجام شده قرار دادند.

    گذشته از این ها خلیفه دوم در حدیث ابن عباس به این حقیقت اعتراف می نماید، وی می گوید:من فهمیدم که پیغمبر اکرم (ص) می خواهد خلافت علی را تسجیل کند،ولی برای رعایت مصلحت به هم زدم.می گوید:خلافت از آن علی(ع) بود ولی اگر به خلافت می نشست مردم را به حق و راه درست وادار میکرد و قریش زیر بار آن نمی رفتند از این روی وی را از خلافت کنار زدیم!

    امامت در بیان معارف الهیه

    طبق قانون ثابت و ضروری هدایت عمومی،هر نوع از انواع آفرینش از راه تکوین و آفرینش به سوی کمال و سعادت نوعی خود هدایت و رهبری می شود.نوع انسان نیز که یکی از انواع آفرینش است از کلیت این قانون عمومی مستثنا نیست و از راه غریضه واقع بینی و تفکر اجتماعی،در زندگی خود به روش خاصی باید هدایت شود که سعادت دنیا و آخرتش را تامین نماید.

    اینک به تعریف امام و نبی اشاره می کنیم.

    کسی متصدی حفظ و نگهداری دین آسمانی است و از جانب خدا به این سمت اختصاص یافته امام نامیده می شود. کسی که حامل روح وحی و نبوت و متصدی اخذ و دریافت احکام و شرایع آسمانی از جانب خدا می باشد،نبی نام دارد.

    بر اساس وجوب عقلی باید خدا برای همیشه دین واقعی دست نخورده و قابل تبلیغی در میان بشر داشته باشد و این معنا بدون عصمت و مصونیت الهی صورت نبندد.

     

    درس۴۰

    فرق میان نبی وامام

    اکنون به فرق میان نبی و امام اشاره می کنیم.

    پیغمبران اصل وحی یعنی گرفتن احکام آسمانی را اثبات می کنند نه استمرار وهمیشگی آن را،به خلاف حفظ ونگهداری آن، که طبعا امری است استمراری که لازم نیست پیوسته پیغمبری در میان بشر وجود داشته باشد ولی وجود امام که نگهدارنده دین آسمانی است،پیوسته در میان بشر لازم است و هرگز جامعه بشری از وجود امام خالی نمی شود.

    نبوت وامامت گاهی جمع می شود و دارای هر دو منصب پیغمبری و پیشوایی  می شود.

    در هر عصر، امام حقی وجود دارد و بدیهی است عدد پیغمبران خدا محدود بوده و همیشه وجود نداشته اند.

    امامت در باطن اعمال

    امام، نسبت به ظاهر اعمال مردم پیشوا و راهنما است،همچنان در باطن نیز سمت پیشوایی و رهبری دارد و او قافله سالار کاروان انسانیت است.

    و چنانکه در قرآن کریم و بیانات پیغمبر اکرم(ص) اشاره شده،دین مشتمل به حقایق و معرفی است بالاتر از فهم عادی ما که خدای متعال آنها را با بیانی که با سطح فکر ما مناسب و با زبانی که نسبت به ما قابل فهم است،برای نازل فرموده است

    از این بیان باید نتیجه گرفت که میان اعمال نیک و بد و میان آنچه در جهان ابدیت از زندگی و خصوصیات زندگی است.

    و به عبارت ساده تر :در هر یک از اعمال نیک و بد، در درون انسان واقعیتی به وجود می آید که چگونگی زندگی آینده او مرهون آن است.

    خلاصه انسان در باطن این حیات ظاهری ،حیات دیگری باطنی دارد که از اعمال وی سرچشمه می گیرد و رشد می کند و خوشبختی و بدبختی وی در زندگی آن سرا،بستگی کامل به آن دارد.

    سه نتیجه از این بحث گرفته می شود:

    ۱-در هر امتی پیغمبر و امام آن امت در کمال حیات معنوی دینی که به سوی آن دعوت و هدایت می کنند،هستند.

    ۲-چون پیشرو و راهبر همه هستند،از همه افضل اند.

    ۳-کسی که رهبری امتی را به امر خدا به عهده دارد در اعمال ظاهری نیز رهبر و راهنما و حتی در مرحله حیات معنوی نیز رهبر و حقایق اعمال با رهبری او سیر میکند.

     

    درس۴۱

    ائمه و پیشوایان اسلام

    در اسلام پس از رحلت پیغمبر اکرم(ص) در میان امت اسلامی پیوسته امامی از جانی خدا بوده و خواهد بود.

    همچنین نصوص از پیغمبر اکرم(ص) در امامت علی(ع) که امام اول است و همچنین نصوص قطعی از پیغمبر(ص) اکرم و علی(ع) در امامت امام دوم و به همین ترتیب گذشتگان ائمه به امامت آیندگانشان نص قطعی نموده اند.

    به مقتضای این نصوص، ائمه اسلامی دوازده تن می باشند.

    اجمالی از تاریخ زندگی دوازده امام(ع)

    امام اول

    حضرت امیرالمومنین علی(ع) وی فرزند ابوطالب شیخ بنی هاشم،عموی پیغمبر اکرم است.

    وی در علم و دانش،دانا ترین یاران پیغمبر اکرم(ص) و در شجاعت،ضرب المثل بود.

    علی(ع) در تقوای دینی،عبادت و مهربانی به زیر دستان نیز یگانه بود.

    امیر المومنین علی (ع) پس از سختی های بسیار، در سال ۴۰ هجری به شهادت رسیدند.

     

    درس۴۲

    امام دوم

    امام حسن مجتبی(ع) و برادرش امام حسین (ع)، دو فرزند امیر المومنین (ع) از حضزت فاطمه (س) دختر پیغمبر اکرم(ص) بودند و پیغمبر اکرم (ص) بارها فرمود که:«حسن و حسین فرزندان من اند.»

    امام حسن(ع) سال سوم هجری در مدینه متولد شد . هفت سال و اندی جد خود را درک نمود.

    امام حسن(ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت ، به امامت رسید.

    امام حسن(ع) در تمام مدت امامت خود که ده سال طول کشید در نهایت شدت و اختناق،زندگی کرد و هیچ گونه امنیتی حتی در داخل خانه خود نداشت و بالاخره در سال پنجاه هجری به تحریک معاویه به دست همسر خود مسموم و شهید شد.

     

    درس۴۳

    امام سوم

    امام حسین (ع) فرزند دوم علی(ع) از فاطمه(س) دختر پیغمبر اکرم(ص) که در سال چهارم هجری متولد شده است.

    امام حسین(ع) ده سال امامت نمود و تمام این مدت رادر سخت ترین اوضاع با نهایت اختناق زندگی می فرمود.

    روز دهم محرم سال ۶۱ هجری،در واقعه عاشورا،امام با جمعیت کم خود در برابر لشگر بی کران دشمن صف آرایی نمودند و جنگ در گرفت. امام و سایر جوانان هاشمی و یاران وی تا آخرین نفر شهید شدند.لشکر دشمن پس از خاتمه یافتن جنگ،حرمسرای امام را غارت کردند و خیمه ها را آتش زدند.

    واقعه کربلا،بنی امیه را رسوا کرد وعامل موثری بود که حکومت بنی امیه را بر انداخت.

     

    درس۴۴

    امام چهارم

    امام علی بن حسین ملقب به «زین العابدین» و«سجاد» وی فرزند امام سوم بود که از «شاه زنان» دختر یزدگرد شاهنشاه ایران متولد شده بود و تنها فرزند امام سوم بود که باقی مانده بود،زیرا سه برادر دیگرش در واقعه کربلا به شهادت رسیدند.

    امام چهارم پس از مراجعه به مدینه ،گوشه خانه را گرفته و در به روی بیگانه بسته،مشغول عبادت پروردگار بود.

    امام پنجم

    امام محمد بن علی ملقب به «باقر العلوم» به معنای «شکافنده» است و لقبی است که پیغمبر اکرم(ص) به آن حضرت داده بود.آن حضرت فرزند امام چهارم و در سال ۵۷ هجری متولد شده بود، در واقعه کربلا حدودا چهار ساله و حاضر بود و پس از پدر بزرگوارش به امر خدا و معرفی گذشتگان خود،به امامت رسید و در سال۱۱۴ و یا ۱۱۷ هجری درگذشت.

    درس۴۵

    امام ششم

    امام جعفر بن محمد ملقب به «صادق» فرزند امام پنجم که در سال ۸۳ هجری،متولد و در سال ۱۴۸ هجری به تحریک منصور خلیفه عباسی مسموم و شهید شده است.

    در عهد امامت امام ششم در اثر انقلابهای کشور های اسلام و خصوصا قیامی که مسوده(سیاه جامگان) برای برانداختن خلافت بنی امیه کرده بودند و جنگ های خونینی که منجر به سقوط خلافت و انقراض بنی امیه گردید و در اثر آنها زمینه خوبی که امام پنجم در بیست سال زمان امامت خود با نشر حقایق اسلامی مهیا کرده بود،برای امام ششم امکانات بیشتر و محیط مناسب تری برای نشر تعالیم دینی پیدا شد.

    امام ششم شخصیت های علمی بسیاری در فنون مختلفه عقلی و نقلی مانند:«زراره» و «محمد بن مسلم» و… پرورش داد.

    مدتی امام را زیر نظر گرفتند و بار ها عزم کشتن وی را نمودند تا بالاخره امام را در شهر مدینه مسموم و شهید کردند.

    امام هفتم

    امام موسی بن جعفر ملقب به «کاظم» فرزند امام ششم در سال ۱۲۸ هجری متولد شد.امام هفتم در عهدی بسیار تاریک و دشوار با تقیه زندگی می کرد و وی را بسیار از این زندان به آن زندان می بردند تا اینکه در سال۱۸۳ و در بغداد، در زندان سندی ابن شاهک، مسموم گشته و شهید شد.

    امام کاظم (ع) در شهر کاظمین فعلی دفن شده است.

     

    درس ۴۶

    امام هشتم

    امام علی بن موسی ملقب به ((رضا)) فرزند امام هفتم سال ۱۴۸ هجری متولد و سال ۲۰۳ هجری درگذشته است .

    مدتی از زمان امامت خود با هارون خلیفه ی عباسی وپس از آن با پسرش امین و پس از آن با پسر دیگرش مامون معاصر بود.

    ((مأمون)) پس ازپدر ، اختلافاتی با برادر((خود امین )) پیدا کرد که منجر به جنگهای خونین و بالاخره کشته شدن امین گردید .مأمون به فکر افتاد که

    با سیاست تازه ی دیگری خا تمه بخشد؛و آن این بود که امام هشتم را ((ولایت عهد ))بدهد و از این راه هرگرفتاری را رفع کند ؛زیرا سادات علوی پس از آن که دست خودشان به خلاف بند شد دیگر به ضرر دستگاه قیام نمی کردند .

    بدیهی است که پس از حصول مقصود ،ازبین بردن امام برای مأمون مشکلی نداشت ،مإمون برای تحقق دادن به این تصمیم،امام رااز مدینه به مرو احضار کردوپس از حضور،اول ((خلافت )) وپس از آن((ولایت عهدی)) خود رابه امام پیشنهاد نمود.

    آن حضرت اعتذار جسته، نپذیرفت ولی بالاخره به هر ترتیب بود قبولانید وامام نیز به این شرط که در کارهای حکومتی وعزل ونصب عمال دولت مداخله نکند ولایت عهدی را پذیرفت .

    این واقعه درسال دویست هجری اتفاق افتاد سپس درپی اتفاقات وارادت بی پیرایه مردم وسپاهیان به امام مأمون به اشتباه خود پی برد وآن حضرت را مسموم وشهید ساخت .اما هشتم پس از شهادت درشهر طوس ایران که فعلا شهر نامیده می شود مدفون گردید .

    امام نهم

    امام محمد بن علی ملقب به((تقی ))و((جواد ))و((ابن الرضا))فرزند امام هشتم که سال ۱۹۵هجری درمدینه متولد شده وطبق روایات شیعه ، سال ۲۲۰هجری به تحریک معتصم خلیفه عباسی به دست همسر خود که دختر مأمون خلیفه عباسی بود مسموم وشهید شده درجوار جد خودامام هفتم درکاظمیه مدفون گردید .

    امام دهم

    امام علی بن محمد ملقب به ((نقی ))و((هادی))فرزند امام نهم درسال ۲۱۲ درمدینه متولد شده ودر سال ۲۵۴معتز،خلیفه عباسی با سم شهیدش کرده است .

    امام دهم درایام حیات خود با هفت نفر از خلفای عباسی ،مأمون،معتصم،واثق،متوکل،منتصر،مستعین ومعتزمعاصر بوده است .

    درعهد معتصم ،سال ۲۲۰بود که پدر بزرگوارش دربغداد با سم درگذشت ،ویدرمدینه بود .

    دولت خود رامأموریت داد که آن حضرت را ازمدینه به سامرا جلب کند ونامه ای با کمال تعظیم به آن حضرت به سامرا درظاهر اقداماتی به عمل نیامد ولی درعین حال آنچه می توانست درفراهم آوردن وسائل اذیت وهتک آن حضرت کوتاهی نمی کرد.

    متوکل دردشمنی باخاندان رسالت درمیان خلفای عباسی نظیر نداشت وبه ویژه با علی (ع) دشمن سرسخت بود درسال ۲۳۷هجری بود که امرکرد، قبه ضریح امام حسین (ع) رادرکربلا وهمچنین خانه های بسیاری که در اطرافش ساخته بودند ، خراب وبا زمین یکسان نمودند.

    ودستور داد که آب را به حرم امام بستند ودستور داد زمین قبر مطهر راشخم و زراعت کنند تابه کلی اسم ورسم مزار فراموش شود.

    سپس امام دهم به شکنجه وآزار متوکل صبر می فرمود تااینکه متوکل درگذشت و پس از متوکل ((منتصر))و((مستعین )) و((معتز))روی کار آمدندوبه دسیسه معتز ،آن حضرت مسموم و شهید شد .

     

    درس ۴۷

    امام یازدهم

    امام حسن بن علی ملقب به ((عسگری)) فرزند امام دهم در سال ۲۳۲هجری متولد شده ودر سال۲۶۰ هجری به دسیسه معتمد خلیفه عباسی مسموما در گذشته است

    هفت سالی که امامت کرد به واسطه ی سخت گیری بیرون از اندازه مقام خلافت ، باتقیه بسیار شدید رفتار می کرد ،دربه روی مردم حتی عامه ی شیعه بسته جز خواص شیعه کسی را بار نمی داد

    بدین سبب ،امام یازدهم بیشتر ازسایر ائمه تحت مراقبت مقام خلافت درآمده بود و خلیفه ی وقت تصمیم قطعی گرفته بود که به هر طریق باشد به داستان  امامت شیعه خاتمه بخشید ودر این خانه را برای همیشه ببندد.

    امام یازدهم را پس از درگذشت در خانه ی خودش درشهر سامرا ، پهلوی پدر بزرگوارش به خاک سپردند وباید دانست که ائمه اهل بیت (ع) در دوره ی زندگی شان گروه انبوهی ازعلما ومحدثین را پرورش دادند که شماره ی ایشان به صدها تن می رسد

    امام دوازدهم

    حضرت مهدی موعود ملقب به ((امام عصر)) و ((صاحب الزمان )) فرزند امام یازدهم همنام پیغمبر اکرم (ص)درسال ۲۵۶یا۲۵۵هجری درسامرا متولد شده وتاسال ۲۶۰هجری که پدربزرگوارش شهید شد تحت کفالت وتربیت پدر میزیست واز مردم پنهان و پوشیده بود و جز عده ای از خواص شیعه کسی به شرف ملاقات وی نایل نمی شد.

    پس از شهادت امام یازدهم که امات در آن حضرت مستقر شد به امر خدا غیبت اختیار کرد.

    و جز با نواب خاص(عثمان بن سعید.محمد بن عثمان.حسین بن روح.علی بن محمد)خود ،آن هم در موارد استثنایی،بر کسی ظاهر نمی شد.

    نواب خاص

    آن حضرت چندی عثمان سعید عمری را که از اصحاب جد و پدرش بود و ثقه و امین ایشان قرار داشت نایب خود قرار داد.

    و به توسط وی به عرایض و سوالات شیعه جواب میداد.

    غیبت امام زمان به دو بخش منقسم میشود:

    الف-غیبت صغری:که از سال ۲۶۰ هجری شروع و در سال ۳۲۹ خاتمه یافت و به مدت ۶۹ سال ادامه یافت.

    ب-غیبت کبری:که از سال ۳۲۹ شروع و تا وقتی که خدا بخواهد ادامه خواهد یافت.

    پغمبر اکرم در حدیث متفق علیه می فرماید:اگر نمانده باشد از دنیا مگر یک روز،خدا آن روز را دراز می کند تا مهدی از فرزندان من ظهور نموده دنیا را پر از عدل و داد کندچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد.

     

    درس ۴۸

    بحث در ظهور مهدی(ع)از نظر عمومی

    بشر از روز اول در آرزو ی زندگی مقرون به سعادت میباشد.و برای رسیدن به آن تلاش میکند،اگر تحقق خارجی نداشت، چنین آرزویی در وی نقش نمی بست.مثلا اگر تشنگی نبود آب شکل نمی بست.از این رو به حکم ضرورت جبر،آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده.و به زبان روایات او مهدی خواهد بود.

    بحث در ظهور مهدی علیه السلام از نظر خصوصی علاوه بر احادیث بیشماری که از طریق عامه و خاصه از پیغمبر اکرم (ص)و ائمه اهل بیت(ع).

    در ظهور مهدی(ع)و اینکه از نسل پیغمبر می باشد و با ظهور خود جامعه بشری را به کمال واقعی خواهد رسانید و حیات معنوی خواهد بخشید.

    روایات بیشمار دیگری وارد است که مهدی فرزند بلافصل امام حسن عسکری میباشد،و پس از تولد و غیبت طولانی،ظهورکرده جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

     

    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته