مقاله گلستان منطق | تقریر درس دانش منطق

سال ورودی :
  • 1399
  • پایه :
  • پایه 2
  • 26 بازدید

    چکیده :

    گلستان منطق | تقریر درس دانش منطق


    فهرست دروس دانش منطق

     

    منطق درس ۲۳ –   جلسه اول. ۴

    درس ۲۴- جلسه دوم ۶

    درس ۲۵- جلسه سوم ۷

    درس ۲۶-   جلسه چهارم ۹

    درس ۲۷-جلسه پنجم ۱۰

    درس ۲۸-جلسه ششم ۱۱

    درس ۲۹- جلسه هفتم ۱۲

    درس ۳۰-جلسه هشتم ۱۳

    درس ۳۱-جلسه نهم ۱۴

    درس ۳۲-جلسه دهم ۱۶

    درس ۳۳ – جلسه یازدهم ۱۸

     

     

     

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    منطق درس ۲۳ –   جلسه اول

     

    قضایای موجهه: دردرس گذشته درمورد جهت بحث شده که چیاست و چه تقسیماتی دارد.

    جهت:لفظی که به منظور حکایت از ماده در قضیه ذکر میشود جهت نامیده میشود.

    در این درس درمورد اقسام موجهات بحث میشود.

     

    اقسام موجهات بسیط:

    موجهات بسیط، هشت قسم است که به چهار دسته {ضروریه}.{دائمه}.{فعلیه}.{ممکنه}و هریک به ذاتی و وصفی تقسیم می‏شوند.[۱]

    * ضروریه ذاتیه: منظور دائمه مطلقه است که به موجبه و سالبه تقسیم می‏شود.

    ۱- موجبه: محمول برای موضوع مادام از ذات دوام دارد. مثال: الحبشی دائما اسود: حبشی موضوع ما و اسود محمول ما است.[۲]

    ۲- سالبه: ثبوت محمول برای ذات موضوع علی الدوام مَحال است. مثال: حبشی دائما سفید نیست: حبشی موضوع ما و سفید نیست محمول ما است. [۳]

    * وصفی همان عرفیه عامه مراد است که به دو قسم موجبه و سالبه تقسیم می‏شود.

    ۱- موجبه: ثبوت محمول برای موضوع دوام وصف یعنی تا زمانی که ذات الموضوع دارای فلان عنوانی است.این محمول برای او دوام دارد. مثال: انسان نویسنده مادامی که در حال نوشتن است دائما انگشتانش حرکت می‏کند.

    ۲- سالبه: محمول از موضوع مادام الوصف محال است .مثال:هیچ انسان کاتبی مادامی که کاتب دائما ساکن الاسبع نیست.

     

    * فعلیت: که به ۲ دسته ذاتی و وصفی تقسیم می‏شود.

    ۱-ذاتی:که مراد همان مطلقه عامه است.و به ۲ دسته موجبه و سالبه تقسیم می‏شود.

    موجبه : ثبوت محمول برای موضوع بالفعل است.مثال :هر انسانی بالفعل ماشی است.

    سالبه:در آن به سلب نسبت محمول برای موضوع حکم می‏شود. مثال:هیچ انسانی بالفعل ضاحک نیست.

    ۲-وصفی:مراد حینیه مطلقه است. که به دو دسته موجبه وسالبه تقسیم می‏شود.

    موجبه:ثبوت محمول برای موضوع بالفعل مادام الوصف حکم میشود.مثال:هر کاتبی به وصف کتابت بالفعل متحرک بالاسبع است.

    سالبه:به سلب مجمول از موضوع بالفعل مادام الوصف حکم می‏شود. مثال: هیچ کاتبی وصف کتابت بالفعل ساکن الاسبع نیست.[۴]

    *امکان:عام. که به ۲ دسته ذاتی و وصفی تقسیم می‏شود.

    ۱-ذاتی: مرادممکنه عامه است.که به ۲ دسته موجبه و سالبه تقسیم می‏شود.

    موجبه: سلب ضرورت ازجانب سلب می‏کند.مثال:هر انسانی بالمکان عام کاتب است.

    سالبه: سلب ضرورت از جانب ایجاب می‏کند.مثال: هیچ انسانی بالمکان عام کاتب نیست.

    ۲- وصفی : مراد همان حینیه ممکنه است. که به ۲ دسته موجبه و سالبه تقسیم می‏شود.

    موجبه:سلب ضرورت  از جانب سلب با وصف عنوانی صورت میگیرد. مثال:مضطربودن برای انسان در وقت راه رفتن ضرورت ندارد.

    سالبه:سلب ضرورت از جانب ایجاب با وصف عنوانی صورت میگیرد. مثال: مضطرب الیه بودن برای انسان در حین راه رفتن ضرورت ندارد.

     

     

    بسم الله ارحمن الرحیم

    درس ۲۴- جلسه دوم

     

    دردرس گذشته :درمورد تقسیمات موجه صحبت کردیم و گفتیم چه تقسیماتی داشت و دایمه مطلقه و دایمه عامه چی بود. در این در درمورد حمل و اقساماتش بحث میشود.

     

    اقسام حمل: ۱-حمل طبعی : مفهوم اعم باشد از موضوع .مثال : انسان حیوان است. ۲-حمل وضعی: مفهوم اخص باشد از موضوع. مثال: حیوان انسان است.۳-حمل مواطات : تاویل نداشته باشد. ۴-اشتقاق: تاویل داشته باشد.[۵]

    حمل اولی:{ذاتی}:حملی که در ان موضوع و محمول اتحاد مفهومی دارند.مثال: انسان حیوان ناطق است.[۶]

    حمل شایع:{صناعی}: حملی که در ان موضوع ومحمول  تنها اتحاد مصداقی دارند .مثال: انسان شاعر است.[۷]

    فعل فعل است به حمل اولی و فعل فعل نیست به حمل شایع.

    عقد الوضع: اتصاف افراد موضوع به وصف عنوانی.[۸]

    عقد الحمل: اسناد محمول به موضوع .

    وصف عنوانی: همانی که دارای مصادیق خاص است.

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    درس ۲۵- جلسه سوم

     

    در درس گزشته: درمورد حمل و اقسامش صحبت شد و این درس می پردازد به قضیه شرطیه و موجبه و سالبه بدنش در این درس ذکر میشود.

     

    قضیه شرطیه: به اتصالی و انفصالی تقسیم میشود. ۱-اتصالی: قضیه ای است که در ان به اتصال بین ۲ نسبت یعنی به ثبوت نسبتی به فرضی ثبوت نسبتی دیگر یا عدم اتصال ان ۲ حکم میشود . مانند: اگر خورشید بر اید ستارگان ناپدید میشوند.[۹]

    ۲- انفصالی: قضیه شرطی است که در ان به عناد و تنافی ۲ یا چند نسبت خبری یا عدم جدایی و گسستگی انها حکم میشود. [۱۰]

    قضیه شرظیه موجبه و سالبه: مراد از ایجاب: اذعان به اتصال یا انفصال ۲ قضیه است مانند: اگر این عدد زوج باشد انگاه بر ۲قابل قسمت است.

    منظور از سلب: حکم به رفع رابطه اتصال یا انفصال بین ۲ قضیه است مانند: چنین نیست یا احمد در خانه باشد با در مزرعه.

    قضیه شرطیه: ۱- شخصیه: حکم به اتصال و انفصال فقط در یک زمان یا حالت معین و مشخص باشد.

    ۲- مهمله صریحا به عام وخاص بودن زمان اتصال یا انفصال قضایا اشاره نشده باشد.

    ۳- محصوره: کمیت و مقدار حالت ها و زمان های اتصال یا انفصال قضایا بیان شده .

    محصوره به ۲ دسته کلی و جزیی تقسیم میشوند و کلی و جزیی هم به ۲ دسته اتصالی و انفصالی تقسیم میشوند.[۱۱]

    قضیه شرطیه اتصالی لزومی و اتفاقی:

    ۱-اتصالی لزومی: اتصال و پیوند مقدمک و پیوند مقدم وتالی در ان حقیقی و اجتناب ناپذیر است.

    ۲-اتصالی اتفاقی: مصاحبت وهمراهی بین ۲ نسبت خبری صرفا بر اساس تقارنی اتفاقی باشد.

    *قضیه اتصالی حقیقی مانعه الجمع و مانعه الخلو :

    ۱- اتصالی حقیقی: قضیه ای است که در ان عناد و گسستگی بین ۲ نسبت خبری به گونه ای که حکم شده و اجتماع و ارتفاع ان ۲ باهم محال است مانند: یا عدد زوج است یا فرد

    ۲- مانعه الجمع: در ان عناد و انفصال بین ۲ نسبت خبری به گونه ای که حکم شده است مانند: یا هرکاغذی سفید است یا سیاه

    ۳-در ان تنافی وستیز دو نسبت خبری به گونه ای که حکم شده است یعنی ارتفاع ان ۲ محال ولی اجتماع نیست  مانند: یا مکافات عمل در دنیا است یا در اخرت.

    *قضیه شرطیه انفصالی: اتفاقی: تنافی و جدایی مقدم وتالی از یکدیگر امری اتفاق و غیر ضروری است مانند: یا حسن قبل از ظهر به مدرسه می رود یا حسین

    عنادی: انفصال و جدایی مقدم و تالی برخاسته از طبیعت طرفین است: یا عدد زوج است یافرد .[۱۲]

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    درس ۲۶-   جلسه چهارم

     

    در درس گذشته:درمورد قضیه شرطیه و موجبه و سالبه بودنش بحث شد و در این درس درمورد صدق و کذب قضیه شرطیه بحث میشود.

     

    صدق قضیه شرطیه متصله: اگر اتصال بامطابق  واقع بود صادق اگر نبود کاذب .[۱۳]

    صدق قضیه شرطیه منفصله : اگر انفصال مطابق با واقع بود صادق اگر نبود کاذب.

    مقدم وتالی: هر ۲ صادق : میتواند قضیه ازومیه صادق باشد.[۱۴]

    هر۲ کاذب : میتواند قضیه شرطیه لزومیه کاذب باشد.

    مقدم کاذب تالی صادق: میتواند قضیه شرطیه لزومیه صادق و هم کاذب باشد.

    مقدم صادق و تالی کاذب: حتما کاذب است.

    صورت های صدق قضیه شرطیه اتصالی اتفاقی: قضیه اتفاقی هنگامی  صادق که مقدم و تالی هر دو صادق باشد.

    صورت های قضیه شرطیه انفصالی: ۱-صدق انفصالی حقیقی:یا مقدم صادق و تالی کاذب یا بالعکس

    ۲- صدق انفصالی مانعه الجمع: موقعی صادق که یکی از ۲ طرف صادق و دیگری کاذب باشد.

    ۳- صدق انفصالی مانعه الخلو: در صورتی صادق است که یکی از این ۲ طرف صادق ودیگری کاذب باشد.[۱۵]

    تبدیل قضیه شرطیه اتصالی و انفصالی به یکدیگر:

    انفصال بر مانعه الخلو: مقدم را نقیض کرده و با حرف یا به تالی  اضافه می کنیم: مانند: اگر سعید دانشجو است دیپلم دارد . اتصال : یا سعید دانشجو نیست یا دیپلم ندارد.

    تبدیل انفصال بر مانعه الجمع: ۲ قضیه ان را نقیض کرده و نقیض دیگری را تالی قرار بده: مانند: یا علت خاموش شدن لامپ قطع برق است یا سوختن . اتصال: اگر علت خاموش شدن لامپ برق نباشد علت ان سوختن لامپ است.

    قضایای معرف: قضایایی هستند که به دلایلی نظیر جابه جایی اجزای قضیه اختصار مخل ساختار غیر متعارف رو .. دچار پیچیدگی در معنا و گاه  رهزنی در مفهوم شده باشد .

    قضیه مهمل: قضایایی هستند که گر چه در اصل دارای سورند اما به صورت مهمل و بدون سور بیان می شوند : مانند: طلا زرد است . تبدیل: هر طلایی زرد است.[۱۶]

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    درس ۲۷-جلسه پنجم

     

    دردرس گزشته: درمورد صدق و کذب قضیه شرطیه و مقدم وتالی بودنش بحث شد و در این درس به استدلال مباشر و تقسیماتش میپردازیم.

     

    تعریف استدلال مباشر: از طریق یک قضیه باشد .

    استدلال غیر مباشر: از طریق چند قضیه باشد.

    اقسام استدلال مباشر: ۱- تقابل: موضوع و محمولش یکی باشد.۲- تداخل: اتحاد در کیف و اختلاف در کم.[۱۷]

    تداخل: صدق کلی صدق جزیی میده . و کذب جزیی جزب کلی میده ولی کذب کلی کذب جزیی نمیده و صدق جزیی صدق کلی نمیدهد.

    اقسام تقابل: ۱-تضاد: اتحاد در کم و اختلاف در کیف : اگر یکی صادق بود حتما دیگری کاذب است. مثال : هر انسانی متفکر است و هیچ انسانی متفکر نیست  در نتیجه انسان متفکر نیست.

    اگر یکی کاذب بود دیگری ممکن کاذب باشد.

    ۲- دخول تحت تضاد: اختلاف در کیف ولی در کم متحد باشند. کذب حتما صدق میدهد: صادق بود دیگری میتواند صادق یا میتونه کاذب باشد.

     

     

     

    بسم االه الرحمن الرحیم

    درس ۲۸-جلسه ششم

     

    دردرس گذشته: در مورد استدلال مباشر و تقسیماتش بحث شد و در این درس درمورد تناقض و شرط تناقض بحث میشود.

     

    تناقض: عبارت است از اختلاف بین ۲ قضیه در سلب و ایجاب به گونه ای که همین امر به تنهایی موجب شود یکی از ان ها درست و دیگری نادرست.

    اختلاف تنافی: ۱-لذاته: از صورت قضیه برخواسته : الف ب است الف ب نیست  ۲- عرضی است: از ساده برخواسته.[۱۸]

    شرط تناقض : وحدت مرفوع: موضوع ۲ قضیه مختلف باشد متناقض نخواهد بود.

    وحدت موضوع:  اگر محمول ۲ قضیه مختلف متناقض نخواهد بود

    وحدت زمان: اگر زمان ۲ قضیه مختلف متناقض نخواهد بود.

    وحدت مکان: اگر مکان ۲ قضیه مختلف متناقض نخواهد بود.

    وحدت شرط : اگر ۲ قضیه مشروط به ۲ قضیه باشد لیکن شرطشان یکی نباشد متناقض نخواهد بود.[۱۹]

    وحدت: قوه و فعل: قوه یعنی استعداد توان برای شدن وفعل به معنای شدن ۲ قضیه مختلف متناقض نخواهد بود.

    وحدت کل و جز: کل به معنای تمام اجزا در قسمت های یک موضوع و مراد از جز برخی از قسمت های یک موضوع ۴ قضیه  در کل و جزمختلف متناقض نخواهد بود.

    وحدت در اضافه : اگر موضوع یا محمول ۲ قضیه از امور نسبی و اضافه  باشد  باید مضاف الیه انها یکی باشد تا بتوان انهارا نقیض یکدیگر به شمار اورد ۲ قضیه مختلف متناقض نخواهد بود.

    وحدت در عمل: اگر ۲ قضیه در حمل اولی و شایع با یکدیگر اختلاف داسته باشند متناقض نخواهند بود.[۲۰]

    اختلاف در معتبر در تناقض: ۱- اختلاف در کیف: مقصود از اختلاف ۲ قضیه در کیف ان است که اگر یکی از ان ۲ موجبه و دیگری سالبه باشد.  ۲- اختلاف در کم: ۲ قضیه در کم  ان است که اگر یکی از ان ۲ کلیه و دیگری جزییه باشد.

    ۳- اختلاف در جهت: امری است که طبع تناقض خواهان ان است مانند اخلاف در ایجاب و سلب چرا که نقیض هر چیزی  رفع ان است.[۲۱]

     

     

    بسم الله الرحمن ارحیم

    درس ۲۹- جلسه هفتم

     

    در درس گذشته: در مورد تناقض و شروطش بحث شد و در این درس در مورد عکس و عکس مستوی و نقیض بحث میشود.

     

    تعریف عکس : به معنای جا به جا کردن ۲ طرف یک قضیه است که اگر قضیه نخست صادق باشد ضقیه عکس نیزصادق خواهد بود .[۲۲]

    حکم عکس: ۱- اگر قضیه نخست صادق باشد عکس ان نیز صادق خواهد بود. ۲- اگر عکس کاذب باشد اصل ان نیز  کاذب است.[۲۳]

    اقسام عکس: ۱- مستوی ۲- نقیض

    عکس مستوی: جابجا کردن کامل ۲ طرف قضیه : اگر قضیه صادق هر پیری جوان بوده اسا عکس ان میشود بعضی جوان ها پیر بودند. صادش میشه : بعضی جوان بوده ا پیراند.

    حفظ صدق قضیه: لازم حفظ صدق قضیه در جریان عکس ایجاد تغییر کمی در بعضی از قضایای محصوره است . مثال: هر حیوانی انسان است و قضیه عکسش میشه: هر انسانی حیوان است.

    عکس مستوی قضایای محصوره : ۱- موجبه کلیه: محصول میشه موجبه کلیه : محمول مساوی با موضوع است. ۲- موجبه جزییه می شود موجبه جزییه: محمول اعم از موضوع ۳- سالبه کلیه میشود سالبه کلیه

    ۴- سالبه جزییه میشود عکس دوام الصدق ندارد.

    *عکس مستوی در قضیه شرطیه: ۱- عکس مستوی در قضیه شرطیه اتصالی: مانند  قضیه حملیه سالبه کلی که میشه سالبه کلی و موجبه جزیی میشه موجبه جزییه: مقدم و تالی مساوی: و مقدم اخص از تالی باشد.[۲۴]

    ۲- عکس مستوی قضیه شرطیه انفصالی: مفاد قضیه یا عدد زوج یا فرد با یا عدد فرد یا زوج هیچ فرقی ندارد با این حساب عکس ان فایده ای ندارد. اگر حملیه شود عکس ان را به این صورت ذکر میکنیم : انچه به زوج و فرد تقسیم میشود عدد است.[۲۵]

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    درس ۳۰-جلسه هشتم

     

    در درس گذشته: درمورد عکس و عکس نقیض و مستوی بحث شد و در این درس می پردازیم به

    عکس نقیض موافق .

     

    عکس نقیض موافق : نظر قدما: عکس نقیض موافق ۱- جابجایی طرفین به صورت نقیض.

    بقا کیف  به علاوه بقا صدق مساوی است با ۱- هیچ انسانی سنگ نیست ۲- بعضی غیر سنگ ها غیر انسان نیستند.[۲۶]

    *سالبه کلیه  عکس نقیض ان میشود سالبه جزییه:مثال :هیچ انسانی درخت نیست عکس نقیض موافق میشه بعضی غیر درخت ها غیر انسان نیستند. قانون:۱- مدعی ایجابی عکس سالبه کلی سالبه جزیی است ۲-مدعی سلبی عکس سالبه کلیه سالبه کلیه نیست.[۲۷]

    *سالبه جزییه عکس نقیض میشه سالبه کلیه :مثال: بعض انسان ها سفید نیستند عکس نقیض بعضی غیر سفید ها غیر انسان نیستند. قانون:  ۱- عکس نقیض موافق سالبه جزیی‍ه  سالبه جزییه۲- عکس نقیض موافق سالبه جزییه سالبه کلیه نیست.[۲۸]

    *موجبه کلیه عکس نقیض موافق این قضیه میشود موجبه کلیه : هرانسانی حیوان است عکس نقیض ان میشود هر غیر حیوانی غیر انسان است .[۲۹]

    *موجبه جزییه : عکس نقیض موافق معتبر ندارد : اگر قضیه هیچ غیرب غیر الف است صادق باشد قضیه بعضی غیر ب یر الف است کاذب خواهد بود.

     

     

    ‍‍‍‍

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    درس ۳۱-جلسه نهم

     

    در درس گذشته: درمورد عکس نقیض موافق و بحث شد و در این درس در مورد عکس نقیض مخاف بحث میشود.

     

    عکس نقیض مخالف : نقیض محمول +خود موضوع +تغیر در کیف +بقا در صدق .

    *سالبه کلیه عکس نقیض مخالف ان میشود موجبه جزییه ۱- مدعا ایجابی :‌ عکس نقیض مخالف سالبه کلیه موجبه جزییه است ۲- مدعا سلبی : عکس نقیض مخالف سالبه موجبه کلیه

    بنابراین هریک از انها با نقیض دیگری صدق خواهد کرد : یعنی لب با غ ب جمع میشود . درچنین حالتی

    دست کم قضیه بعض غ ب الف است صادق خواهد بود.[۳۰]

    *سالبه جزییه: عکس نقیض مخالف این قضیه میشود موجبه جزییه ۱- مدعا ایجابی: عکس نقیض مخالف سالبه جزییه میشود موجبه جزییه ۲- مدعا سلبی:عکس نقیض مخالف سالبه جزییه موجبه کلیه نیست.

    بنابراین در هر دو صورت{تباین جزیی وحالت نقیض } بعض غ ب غ الف نخوتهند بود  با این حساب قضیه بعض غ ب الف است صادق خواهد بود.

    *موجبه کلیه: عکس نقیض مخالف این قضیه میشود سالبه کلیه .بااین حساب  یا موضوع با محمول مساوی باشد ویا اخص از ان و در ۲ حالت میان نقیض محمول و خود موضوع رابطه تباین است  بنابر این در دو صورت مذکور قضیه هیچ غ ب الف نیست صادق خواهد بود.

    *موجبه جزییه : این قضیه عکس نقیض مخالف  معتبر ندارد: گاه میاه نقیض موضوع و محمول رابطه تباین است بنابر این اگر هر غ ب الف است صادق باشد لاجرم نقیض ان یعنی بعضی غ ب الف نیست کاذب خواهد بود.[۳۱]

    *عکس نقیض قضیه شرطیه اتصالی: الف: سالبه کلیه: عکس نقیض ۱-موافق ان میشود سالبه جزییه و ۲-مخالف آن میشود موجبه جزییه

    ۱- گاه که اگر اتش موجود باشد سرا محقق شود ۲- گاه اگرسرما موجود نباشد آتش موجود است.

    ب:سالبه جزییه: عکس نقیض ۱-موافق ان میشود موجبه جزییه و ۲-مخالف ان میشود سالبه جزییه: ۱- گاه چنین نیست که اگر اتش محقق نباشد حرارت نیز موجود نیست ۲- گاه چنین است که اگر اتش محقق نباشد حرارت موجود باشد.

    ج: موجبه کلیه : عکس نقیض ۱-موافق ان میشود موجبه کلیه و ۲-مخالف ان میشود سالبه کلیه‌: ۱- همواره اگر روز موجود نباشد خورشید نیز طلوع نکرده است. ۲- هیچ گاه چنین نیست که اگر روز موجود نباشد خورشید طلوع کرده باشد. [۳۲]

    *د: موجبه جزییه: عکس نقیض ۱-موافق ۲- مخالف : ندارد یعنی عکس نقیض معتبر ندارد.

    ۱- گاه اگر چیزی حیوان نباشد هر اینه غیر انسان نیست ۲- گاه چنی ننیست که اگر چیزی حیوان نباشد غیر انسان نیز باشد.

    *عکس نقیض شرطیه انفصالی: ترتیب بین مقدم تالی وجود ندارد عکس نقیض ان نیز عکس مستوی هرچند فایده ندارد همواره یا این عد د زوج است یا فرد یا این عدد فرد است یا زوج .[۳۳]

     

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    درس ۳۲-جلسه دهم

     

    در درس گذشته: در مورد عکس نقیض مخالف بحث شد و در این درس میپردازیم به نقض و نقض المحمول و الموضوع .

     

    تعریف نقض: تبدیل قضیه به قضیه ای  دیگر به گونه ای که قضیه نخست صادق باشد قضیه دوم صادق خواهد بود.[۳۴]

    حکم نقض :‌ مانند عکس:‌هر گاه قضیه اصل صادق باشد قضیه نقض نیز صادق خواهد بود .

    هرگاه قضیه نقض کاذب باشد قضیه اصل نیز کاذب خواهد بود.

    اقسام نقض: بر سه قسم است: ۱-نقض الموضوع:تغییر در کیف و کم + نقض الموضوع.۲- نقض المحمول:نقض الموضوع +نقض المحمول+تغییر در کیف+بقا در کم. ۳-نقض الطرفین: نقض الموضوع + نقض المحمول+ بقا در کیف+ تغییر در کم

    ۱-نقض الموضوع :موجبه کلیه میشود موجبه جزییه: هر الف ب است صادق و بعض غ الف ب نیست صادق.[۳۵]

    موجبه جزییه نمیشود سالبه کلیه: چرا چون که کذب کجزیی کذب کلی میدهد.

    سالبه کلیه میشود وموجبه جزییه :: هیچ الف ب نیست هیچ ب الف نیت بعض غ الف ع ب نیست میشود بعض از غ الف ب است.

    سالبه جزییه نمیشود موجبه کلیه :نقیض اعم با خواص تباین: هیچ غ الف ب نیست صادق نقیض میشود : بعض غیرالف ب نیست کاذب .

     

    ۲-نقض المحمول: اثبات : از موجبه کلیه عکس مخالف {سالبه کلیه} عکس مستوی {سالبه کلیه} + نتیجه نقض المحمول

    موجبهکلیه نقیض ان میشود سالبه جزییه : فرمول: اگر اولی صادق حتما دیگری کاذب و اگر اولی کاذب حتما دیگری صادق است.[۳۶]

    سالبه کلیه : نقض امجمول ان میشود موجبه کلیه : فرمول :‌ تناقض+تحویل به موجبه محصله المحمول + تناقض : هیچ ابی جامد نیست نقض المحمول ان میشود هر ابی  غیر جامد است.

    سالبه جزییه : نقض المحمول ان میشود موجبه جزییه : فرمول: عکس نقیض مخالف +عکس مستوی: بعض الف ها ب نیست صادق بعض الف ها غیر ب است صادق خواهد بود.

    ۳- نقض الطرفین: موجبه کلیه نقض الطرفین ان میشود موجبه جزییه : فرمول : عکس نقیض به عکس مستوی : هر ۲ باهم  هر اف ب است صادق  و عکس مستوی میشود بعض غ الف غ ب است .

    موجبه جزییه نقض الطرفین ندارد: هیچ غ الف غ ب نیست نقیض بعض غ الف ب است .

    سالبه کلیه نقیض ان میشود سالبه جزییه:عکس مستوی+ عکس نقیض موافق : هیچ الف ب نیست صادق عکس مستوی هیچ ب الف نیت  صادق و عکس نقیض موافق بعض غ الف غبر ب نیست صادق

    سالبه جزییه نقض الطرفین معتبر ندارد : نقیض اعم با خود اخص تباین دارد.

    موجبه کلیه هر غ الف است صادق نقبض ان بعض غ الف غ ب نیست کاذب .[۳۷]

     

     

    بسم الله الرحم الرحیم

    درس ۳۳ – جلسه یازدهم

     

    در درس گذشته : درمورد نقض و نقض المحمول و موضوع بحث شد و در این در میپردازیم به بحث استقرا و تصورات و قیاس مقسم بحث میکنیم.

     

    استقرا: استقرا از اقسام سه گانه حجت و استدلال و به معنای سیر حرکت ذهن از جزیی  به کلی است به بیان دیگر دلیلی است که ذهن جزئیاتی را تحصیل می‌کند و از میان آن‌ها یک حکم عامی را استنباط می‌کند .

    استقرا دو مورد است ۱- تام وناقص که در این درس بحث نمیشود.

    تصورات: ۱- استقرا ۲- تمثیل ۳- قیاس و تصدیقی تقسیم میشود.

    استقرا:در لغت:جست و جو کردن و کنجکاوی است. و در اصطلاح: منطقی و حجتی است که در ان حکم امده از بررسی چندین موارد از افراد یک کلی به همه افراد ان تعلیم داده میشود.

    استقرا : فالاستقرا  هو حجه التی یستدل فیها من حکم الجزییات علی حکم کلیها – هذا تعریف الصحیح الذی الانبار علیه .[۳۸]

    الف: ازمون جزییات :مشاهده و بررسی از مصادیق موضوع و ب: جمع بندی و تصمیم احکام جزیی به دست امده و رسیدن به حکم کلی.

    اقسام استقرا: استقرا تام: بررسی وم طالعه احکام همه جزییات یک کلی و سپس عرضه حکم به نحو کلی/ یقیین اور است.

    استقرا ناقص: سرایت دادن حکم به کلی به دلیل وجود ان در تعداد زیادی از جزییات / ظن اور است.

    {قیاس مقسم}[۳۹]

    استقرا اماری: برای گفتن اکثر بیشتر و بسیار اندک و به ندرت و.. بیان شده است.

    ارزش معرفتی استقرا: استقرا دانان تام مفید نتیجه یقینی است .چرا چون  اینکه نتیجه بر آیندی از ثبوت حکم برای تک تک موارد جزیی است.[۴۰]

     

    [1] .ر.ک.منطق مظفر :ص ۱۴۷

    [۲] . ر.ک.منطق نوین:ص ۳۱۹

    [۳] .ر.ک.اساس الاقتباس: ص ۱۴۶

    [۴] .ر.ک.شرح الشمسیه: ص ۲۷۳

    ۵.ر.ک. المنطق المظفر: ص ۷۸

    [۶] .ر.ک.شرح الشمسیه: ص ۲۲۲

    [۷] .ر.ک.اساس الاقتباس:ص ۷۲

    [۸] .ر.ک.منطق نوین:ص ۲۵۰و ۱۵۸ و ۴۹

    [۹] .ر.ک.شرح الشمسیه:ص۲۲۶

    [۱۰] .ر.ک.المنطق المظفر:ص۱۳۰

    [۱۱] .ر.ک. اساس القتباس:ص ۸۰

    [۱۲] .ر.ک. منطق نوین:ص ۲۵۵ و ۱۴ و ۵۸

    [۱۳] .ر.ک.منطق نوین:۲۵۷

    [۱۴] .ر.ک. اساس الاقتباس: ص۱۲۲

    [۱۵] .ر.ک. المنطق المظفر:ص۱۶۱

    [۱۶] .ر.ک.شرح الشمسیه:ص۲۲۹

    [۱۷] .ر.ک.المنطق المظفر: ص ۱۹۸

    [۱۸] .ر.ک.المنطق المظفر:ص ۱۶۵

    [۱۹] .ر.ک.اساس الاقتباس:ص ۱۴۶

    [۲۰] .ر.ک. شرح الشمسیه: ص ۳۲۳

    [۲۱] .ر.ک.منطق نوین : ص ۳۳۷ و ۶۷

    [۲۲] .ر.ک.منطق نوین:ص ۳۶۲ و ۶۹

    [۲۳] .ر.ک. اساس الاقتباس:ص ۱۴۹

    [۲۴] .ر.ک.المنطق المظفر: ص ۱۷۳

    [۲۵] .ر.ک. شرح الشمسیه:ص۳۴۲

    [۲۶] .ر.ک. شرح الشمسیه: ص ۳۶۴

    [۲۷] .ر.ک.المنطق المظفر:ص ۱۷۸

    [۲۸] .ر.ک.اساس الاقتباس:ص ۱۵۷

    [۲۹] .ر.ک. منطق نوین ۳۸۷و۲۱

    [۳۰] .ر.ک. منطق نوین:ص ۳۶۴

    [۳۱] .ر.ک.اساس الاقتباس: ص ۱۷۸

    [۳۲] .ر.ک. المنطق المظفر:ص۱۵۷

    [۳۳] .ر.ک.شرح الشمسیه: ص ۳۸۷ و ۷۰

    [۳۴] .ر.ک. شرح الشمسیه:ص ۳۷۲

    [۳۵] .ر.ک. المنطق المظفر: ص۱۸۹

    [۳۶] .ر.ک. اساس الاقتباس: ص ۱۵۷

    [۳۷] .ر.ک.منطق نوین : ص ۳۳۷

    [۳۸] .ر.ک.المنطق المظفر : ذیل بحث استقرا

    [۳۹] .ر.ک. برهان شفا:ج۱ ص ۱۸۰

    [۴۰] . ر.ک. منطق در ایینه معارف اسلامی: ج۱ ص ۹۹