مقاله اخلاق تشکیلاتی از دیدگاه اندیشمندان معاصر

سال ورودی :
  • 1395
  • استاد راهنما :
  • استاد قضایی
  • پایه :
  • پایه 4
  • 60 بازدید

    چکیده :

    اخلاق تشکیلاتی در حوزه ی مباحث اخلاق کاربردی مطرح می شود. تعریفی که از آن می توان ارائه داد آن است که خصوصیات، آداب، رفتار و ویژگی هایی که ما باید برای حفظ یک تشکیلات رعایت بکنیم تا این تشکیلات بتواند به آن مقصد متعالی خودش برسد.


    اخلاق تشکیلاتی در حوزه ی مباحث اخلاق کاربردی مطرح می شود. تعریفی که از آن می توان ارائه داد آن است که خصوصیات، آداب، رفتار و ویژگی هایی که ما باید برای حفظ یک تشکیلات رعایت بکنیم تا این تشکیلات بتواند به آن مقصد متعالی خودش برسد.البته این تعریفی کلی در رابطه با اخلاق تشکیلاتی می باشد. چرا که …  اعضای مجموعه های مختلف خلقیات و مشخصات منحصر به فردی دارند که به مبانی اخلاق ارتباطی ندارد بلکه به اقتضائات تشکیلاتی و هدف گیری های آن مجموعه و نوع ارتباط افراد با هم برمی گردد. اگر بخواهیم تعرف دقیق تری ارائه دهیم باید بگوییم که اخلاق تشکیلاتی سه ضلع دارد. یک وجه آن «مبانی اخلاقی» و وجه دیگر «خصوصیات تشکیلات» و وجه سوم «مطلق کار تشکیلاتی» است. در یک ضلع آن ما نمی توانیم رفتار غیراخلاقی داشته باشیم همان طور که در خارج از این تشکیلات هم نمی توانیم. در ضلع دوم آن نمی توانیم رفتار غیر تشکیلاتی داشته باشیم و در هر تشکیلاتی که باشیم رعایت اصول پایه ای تشکیلاتی ضروری است. در ضلع دیگر نمی توانیم رفتاری غیر از ضوابط و آیین نامه ی خاص تشکیلات مورد نظر داشته باشیم. در این ضلع سوم است که تشکیلات ها با هم متفاوت می شوند و مرام نامه ی خاص خود را تنظیم می کنند. مرام نامه ی هر تشکل متناسب با هدف آن مجموعه معین می شود. هدف همان روح و کالبد فعالیت هاست..

     

    اسلام چارچوب و روح مرام نامه در «تشکیلات اسلامی» است و فعالیت ها بر حول محور اسلام می چرخد. مأموریت اصلی در تشکل اسلامی نیرو سازی و تربیت نیرو است. لذا در تشکل اسلامی اخلاق اهمیت بیشتری می یابد زیرا نیروی تربیت شده، «خودسازی» و «دیگرسازی» را همراه با هم، با تقدم خودسازی، انجام می دهد و در این مسیر باید به عنصری پیشتاز و الگو تبدیل شود. بعلاوه هم هدفی و همراهی نیاز به هم زبانی و هم آهنگی دارد و هم چنین در مقابل، تک روی هر فرد به مجموعه آسیب می رساند.

     

    تک روی انضباط مجموعه را برهم می زند و تشکیلات هرچقدر منظم تر باشد، تعامل، هم دلی، هم فکری و همکاری بسیار مؤثرتر می شود. ما یک عقل فردی داریم و یک عقل جمعی؛ عقل فردی میزان اندیشه یک فرد است و عقل جمعی یعنی در بستر مشورت به یک فهم عمومی برسیم و تک روی یعنی نادیده گرفتن هم فکری و ضربه زدن به فهم عمومی.

     

    خودسازی

     

    اولین نکته در اخلاق تشکیلاتی، بحث خودسازی است. یعنی به هر حرفی که می ­زنیم، عمل کنیم. اگر می­ بینیم در هشت سال دفاع مقدس فرماندهان این مقدار محبوب بودند، اینقدر حرفشان تأثیر داشت، برای این بود که به هر حرفی که می­ زدند عمل می­ کردند. هر دستوری که می ­دادند، اول خودشان پیش قدم می ­شدند. اگر برای شناسایی بود، خود فرماندهان می­ رفتند. اگر قرار بود خط مقدم باشند، خود فرماندهان بودند. در بحث خودسازی هم همین‌طور است. باید در خط مقدم باشیم. حرف زدن و سخنرانی کردن ساده است. چیزی که آیت الله بهجت را این طور متفاوت کرد، خوب صحبت کردنشان نبود، بلکه خوب عمل کردنشان بود. پیامبر مکرم اسلام قبل از پیامبری، مدت­ها و سال­ ها خود‌سازی می­ کردند. تمام ائمه ما قبل از اینکه به امامت برسند، خودسازی داشتند. علما، شهدا و بزرگان خودسازی می­ کردند. بعضی از سوره ­های قرآن مانند سوره عصر با یک قسم شروع می ­شود. بعضی سوره ­ها با دو یا سه یا چهار و یا پنج قسم شروع می ­شوند. از شش تا بیشتر سوگند نیست. اما سوره ­ای است که با ۱۱ سوگند شروع می­ شود و بعد از ۱۱ قسم در سوره (شمس) چه چیزی مطرح می­ شود؟

    «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» فقط کسی رستگار می­ شود که اهل تزکیه نفس باشد.

    این اهمیت خودسازی و تزکیه نفس را می­ رساند. اگر این افسار نفس سرکش را گرفتیم و مهارش کردیم ما را زمین نمی زند و الا زمین خواهد زد و هرچه بالا‌تر برویم خطر افتادنمان بیشتر خواهد شد. عموم مردم اگر زمین بخورند از پله اول افتاده ­اند اما وقتی کار تشکیلاتی انجام می­ دهیم، شیعه بودن را یدک می­ کشیم و نماد انقلاب شدیم، اگر سقوط کنیم انواع و اقسام جاها را با خود به پایین می­ بریم. بلعم باعورا صاحب اسم اعظم بود. اما زمانی که زمین خورد مانند انسان­ های عادی زمین نخورد. خداوند می فرمایند کمثل الکلب؛ او مانند سگ شد. وقتی عالمی زمین می­ خورد عمر سعد و شریح قاضی می ­شود. در تاریخ صدای زمین خوردنشان شنیده می­ شود. یک مرجع تقلید اگر زمین بخورد شریعت مداری می­ شود. قبل از انقلاب مرجع تقلید بود. بعد از انقلاب دستور داده بود در بیت امام بمب بگذارند.

    اگر با دقت به اصل تقوا بنگریم، در خواهیم یافت که اجرای و رعایت آن در یک تشکیلات، می‌تواند چه آثار گرانبهایی داشته باشد. رعایت تقوا همان چیزی است که هر تشکیلاتی برای در امان ماندن از فساد و پوسیدگی درون سیستمی به آن شدیدا ًنیاز دارد. درواقع رعایت تقوا، داروی پیشگیری از بیماری‌های عفونی در سیستم تشکیلات است. می‌توان گفت تقوا کلید و ضمانت اجرای تمام مسائل اخلاق و احکام الهی در یک تشکیلات است. کسانی که در امر تشکیلات خبره هستند خوب می‌فهمند که ضمانت اجرایی داشتن یک حکم یا یک امر اخلاقی و عاملی که از فساد سیستم جلوگیری کند، چقدر برای یک تشکیلات وکارکرد صحیح آن ضروری است. خداوند متعال در تقوا آثار ویژه‌ای قرار داده است که برخی از آن‌ها را می‌توان از آیات قرآن دریافت:

    ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً» اگر تقوای خدا را پیشه کنید، خداوند برای شما فرقان قرار می‌دهد. در اینکه فرقان چیست، برخی گفته‌اند فرقان قوّه جداسازی حق از باطل است.

    و من یتق الله یجعل له مخرجاً ویرزقه من حیث لا یحتسب» هر کس تقوا داشته باشد، خداوند در موقعیت‌های دشوار راه خروج را به او نشان می‌دهد

    البته این موارد شاید برخی از آثار تقوا باشد که خداوند در قرآن فرموده است. در مجموع می‌توان گفت تقوا دارای آثار فراوانی بر تشکیلات است.

    پس اگر انسان خودسازی نداشته باشد، علمش تبدیل به حجاب خواهد شد. سوادش کار دستش می ­دهد. کار تشکیلاتی می­ کند در حالی که هم خود و هم بقیه را جهنمی می­ کند. این ضرورت خودسازی است. که اگر بخواهیم حرفمان بر دیگران اثر کند باید خودمان هم به آن عمل کنیم.

     

     

    در اتاق مقام معظم رهبری دو تابلو نصب است. یک تابلو که تابلوی عکس امام است و رو به جمعیت است که شاید منظورش این باشد، مردم مقایسه کنند که رهبری از راه امام کج نرود و از خط منحرف نشود. یک تابلو هم پشت به جمعیت و رو به حضرت آقاست و شاید منظور این است که این تابلو را از همه بیشتر باید خود ایشان ببینند. بیش از سی سال است که روبروی ایشان قرار دارد. آن هم حکمت ۷۳ نهج البلاغه است که حضرت علی علیه السّلام می­ فرمایند :

    مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِه» کسى که خود را در مقام پیشوایى و امامت بر مردم قرار مى‏ دهد باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران مى‏ پردازد به تعلیم خویش بپردازد

     

    این روایت برای همه است. اگر ما خود را در آن جایگاه که هستیم پیشوا قرار دادیم، اول باید به احوال خودمان بپردازیم. اگر بخواهیم  نیروهای تحت امر ما نماز اول وقت بخوانند، ما باید در مسجد نماز اول وقت بخوانیم. اگر بخواهیم در مسجد نماز بخوانند ما باید نماز شب­ خوان باشیم. یک گام باید جلوتر باشیم. مختصات النبی چگونه است؟ نافله ­ها بر پیامبر واجب بود. اگر ما در شبانه روز ۱۷ رکعت نماز می­ خوانیم، هر ۵۱ رکعت نماز بر پیامبر واجب بود. یعنی تمام نافله­ ها واجب بود.

     

    وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا» و پاسی از شب را از خواب برخیز و قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد

    اگر می ­خواهی به مقام محمود برسی باید نماز شب و نافله بخوانید

    …قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا…» خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید

    ما باید اول خودمان و بعد دیگران را نجات دهیم. در بحث خودسازی نکته ای که بسیار مهم است انجام واجبات و ترک محرمات است. کل خودسازی در همین خلاصه می­ شود. ما معمولا در انجام واجبات مشکلی نداریم، آن چیزی که سخت است ترک محرمات است. نماز و روزه و خمس و حج و… را انجام می­ دهیم. اما ترک دروغ و غیبت و نگاه به نامحرم سخت می­ شود. اما نکته­ این است که ممکن است که خداوند کسی گناه کند را ببخشد، اما چند کاری وجود دارد که انجام آن بخشش را از بین می­ برد. یعنی مواردی که گناه صغیره را به کبیره تبدیل می­ کند و گناه کبیره را به جایی می ­رساند که توبه برایش بی‌فایده است. قبل از ترک گناهان باید این­ها را رعایت کنیم.

     

     

    اخلاص

     

    خیلی وقت ­ها مراسمی در تشکل ­ها برگزار می ­شود که تمام کادرش از جمله سخنران، مداح، مجری، تبلیغات، شام و… و جمعیت هم خوب می‌باشد ولی آن‌طور که مد نظر بود نمی‌توان نتیجه نگرفت و نتوانست برای انقلاب نیرو تربیت کند. یک دلیل دارد و آن این هست که کارها با اخلاص همراه نبوده است. یکی از سخت ­ترین کارها در بحث تشکیلات، اخلاص داشتن است. باب ریا همیشه باز است و وقتی انسان بخواهد کار را برای خدا انجام بدهد، کار را سخت می­ کند. شیطان از جاهای مختلف حمله می­ کند که ذره ­ای اخلاص ما را کم کند و سر سوزنی ریا در امور ما اضافه کند. روایتی که درباره اخلاص بیان شده است و بیشتر برای افرادی است که اهل خودسازی هستند. چرا که عموم مردم را ممکن است به یاس بکشاند.  شبیه این روایت از امام صادق علیه السّلام  هم هست. اما در مصباح الشریعه از ائمه اطهار هم آوردند.

     

    « الناس کلهم هالکون الا العالمون والعالمون کلهم هالکون الاالعاملون والعاملون کلهم هالکون الا المخلصون والمخلصون فی خطر العظیم»؛ همه مردم هلاک خواهند شد مگر علما، علما هم همه هلاک خواهند شد مگر کسانی که عمل می­ کنند، تمام کسانی هم که عامل هستند هلاک خواهند شد، مگر کسانی که اخلاص دارند. و کسانی را که اخلاص دارند خطر سنگینی تهدید می ­کند.

     

    چرا که شیطان با تمام لشکریانش به سمت کسانی که اخلاص دارند حمله می ­کند. ولی کسی که اخلاص ندارد شیطان به او کاری ندارد. چون او اهل ریا است. ریاکار کسی که دیگر نمازش ویل می­ شود: «وَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ»[۲]؛ وای بر نمازگزاران.

    کدام نمازگزاران؟ «الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ»[۳]؛ آنان که ریا مى­ کنند. بنابراین اگر اخلاص داشته باشیم شیطان هجوم آورد می ­توانیم او را مهار کنیم. در روایات زیاد به بحث اخلاص اشاره شده است. در روایات مختلفی آمده است کسی که چهل روز کارهایش را برای خدا خالص قرار بدهد خداوند حکمت را از قلبش به زبانش جاری می­سازد. حرف ­هایی که می ­زند حرف­ های حکیمانه ­ای است و حرف­ های بی خودی نیست.

     

    در قرآن خداوند مطرح می­ کند: «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ؛ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»؛شیطان گفت پس به عزت تو سوگند که همگى را جدا از راه به در مى­برم؛ مگر مخلصین را.

    سوالی پیش می آید که چرا انسان ریا می­ کند؟ مهم­ترین دلیلی که باعث می­ شود ریا کنیم و اخلاص نداشته باشیم این است که می­ خواهیم عزیز شویم و در چشم مردم بزرگ باشیم.

     

    اما غافل از این‌که خداوند در قرآن می ­فرماید: « …تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ…»؛ هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی.عزت و ذلت دست خداست. ایمان داشته باشیم عزیز می­ شویم. «…فان العزه لله؛ عزت برای خداست.» « و للرسوله؛ برای پیامبر است.» « و للمومنین؛ و برای مومنین است.» مومن است که عزیز می ­شود. غیر مومن عزیز نخواهد شد.

    اخلاص امام (ره)

    آیت الله ابراهیم امینی می­ گوید: پس از درگذشت آیت الله بروجردی همه­ ی فقها و علمای بزرگ قم جلسه ­ی استفتاء داشتند، ولی حضرت امام (ره) چنین جلسه­ای نداشت. می­ دانستم که ایشان قبول نمی­ کنند. یک روز خدمت ایشان رسیدم و گفتم: اگر اجازه بدهید عده ­ای از فقها و فضلا را دعوت کنم تا بعضی از شب­ها به منزل شما بیایند و مسائل مشکل فقهی را با آنان در میان بگذارید تا بحث کنند و ورزیده شوند. البته منظور من همان جلسه­ ی استفتاء بود؛ اما اسمش را نبردم تا مبادا امام قبول نکنند. پس از پایان یافتن حرفم، امام (ره) نگاهی به من کردند و فرمودند: «آقای امینی از شما چنین انتظاری نداشتم. منتظر بودم که به من بگویی تو دیگر پیر شده ­ای و مرگت نزدیک شده؛ به فکر خدا و معاد باش و خودت را اصلاح کن و با نفس اماره ­ات مبارزه کن

    درمان ریا

     

    آیت الله بهجت می­ فرمودند: خود ریا می­ تواند چاره و علاج ریا باشد. با ریا، ریا را درمان کنید. به این صورت که با تأملات صحیح درجه ریا را بالا ببرید. ما ریا می­ کنیم برای این‌که دیگران ببینند. ایشان می­ فرمود ریا کنید برای اینکه خدا ببیندتان. برای چه مردم ببیند، خدا ببیند. اینطوری درجه ریا را بالا ببرید. یعنی برای خدا ریا کنید. همه مردم دوست دارند دیده شوند. اما بعضی­ ها دوست دارند در چشم بی‌سلیقه دیده شوند. اما بعضی­ ها مثل امام حسین (علیه السّلام) بودند؛ دوست داشتند دیده شوند ولی فقط در چشم خدا. آن‌موقع سخت­ ترین حالت­ ها را تحمل می­ کردند، خدا آن­ها را ببیند و بپسندد. خون علی اصغر را به بالا می پاشند، می­ گویند برای من ساده است، چون خدا می ­بیند. این اخلاص عالیه است.

     

     

     

    نمونه های توصیه‌ی تشکیلاتی- اخلاقی  شهید بزرگوار آیت الله دکتر :

     

    ” ما برای این‌که بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی‌شک باید متشکل باشیم. رابطه‌های ایمانی، اعتقادی، علمی، و دینی سازمان‌نیافته، برای رسیدن به “بخشی” از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب می‌تواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمان‌های یک انقلاب کافی نیست… ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم؛ اما شرط آن این است که:

     

    یک – تشکل باید پاسدار ارزش ها باشد، نه پاسدار خود. نگهبان ارزش‌ها باشد، نه نگهبان خود

    دو – تشکل باید سازنده‌ی ما، آسان‌کننده‌ی خودسازی برای ما و کمکی به «سیر الی الله» برای شرکت‌کنندگان در این تشکل باشد.

    سه – این‌که این تشکیلات به درد مردم بخورد، نه این‌که یک باری باشد بر دوش این جامعه

     

    شماها در اقلیت هستید و دیگر نمی‌خواهیم تعارف بکنیم که اقلیت هستیم. شما اقلیت مؤمن می‌خواهید چه کار کنید؟ می‌خواهید بر ستون قدرت دولت تکیه کنید و بگویید بله، امروز دیگر دولت، دولت ماست؟ می‌خواهید بر ستون قدرت دولت پیروز انقلاب تکیه کنید و کارهایتان را پیش‌ببرید؟ نظر ماها این است که شما یک اقلیتی باشید که تکیه‌ کنید بر:

     

    ایمان هر‌چه قوی‌تر به آرمان‌تان و به کارتان؛ نگذارید این ایمان در شماها خدای ناکرده پژمرده و ضعیف شود. این ایمان باید روز به روز تقویت‌گردد.

     

    برنامه‌های عملی‌ای که در‌آن، تفوق و برتری کارکرد ساختار اسلامی و نیروهای مؤمن به چشم بخورد؛ باید به‌گونه‌ای باشد که خواهر مسلمان و برادر مسلمان ما که از یک هم‌سن‌ و همکلاسی و هم‌رتبه‌ی غیر‌مسلمانش در مقام عمل دینی صالح‌تر است، در مقام عمل اجتماعی نیز سودمندتر باشد. اگر عمل شما به حال مردم سودمند واقع شو‌د، ماندنی خواهید بود. این بیان قرآن است. «فاما الزبد فیذهب جفاءً و امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الارض» [کف می‌رود و آن‌چه برای انسان‌ها سودمند است می‌ماند. سوره‌ی مبارکه رعد/ آیه ۱۷] سودمندی بیشتر ما باعث پیروزی ماست. به همین جهت در خودسازی فردی و جمعی انجمن‌هایتان باید طوری برنامه‌ریزی کنید که در صحنه‌ی خدمت به مردم بدرخشید؛ نه برای تعریف مردم بلکه برای خدا.

    ارتباط‌تان را قوی کنید؛ وقتی یک عده در اقلیت هستند، باید بکوشند تا به کمک ارتباطات گسترده، یک جمع بزرگتر شوند. وقتی‌که همه یک‌جا جمع هستید، احساس دلگرمی و قدرت بیشتر می‌کنید.

    جذب عناصر جدید؛ گاهی دافعه خیلی قوی است؛ اما جاذبه چندان قوی نیست. مسلمان، هم دافعه دارد و هم جاذبه. شما باید جاذبه‌تان زیاد باشد. باید کلامتان و رفتارتان چنان باشد که اطرافیانتان را یکی یکی جذب ‌کنید. اصلاً باید برنامه داشته باشید برای جذب آنها. مبادا فکر کنید که اینهایی که با ما مخالف هستند دیگر کارشان خراب است و درست‌شدنی نیستند. خیر، انسان تغییر‌ می‌کند. خیلی‌ها آدم‌های خوبی هستند، می‌لغزند و بد می‌شوند. خیلی‌ها آدم‌های بدی هستند و در اثر ارشاد و معاشرت خوب می‌شوند. تعالیم اسلام یادتان نرود. اسلام می‌گوید تا آخرین لحظات حیات، درِ توبه باز است.

    انضباط؛ هر کار دسته‌جمعی‌ای که انجام می‌دهید باید همراه باشد با انضباط تشکیلاتی. بچه مسلمان‌ها به انضباط مقدار کمی بها می‌دهند. باید یک مقدار به انضباط بیشتر بها‌ بدهیم. اما نظم فرعونی نه؛ زیرا نظم گاهی فرعونی و طاغوتی است. نظم ما باید الهی، سازنده و نورانی باشد.

     

    شناسایی و کشف استعدادها؛ کشف عناصر مدیر و به دردخور که بتوانند پستهای کلیدی و مؤثر را با لیاقت اداره کنند. گاهی ما یک فرد متدین و خوبی را می‌‌گذاریم رأس کاری ولی چون توانایی‌اش ضعیف است، اثر بدی می‌گذارد. شما باید مدیرهای مومن و متعهد ۱۰ سال آینده را، هم کشف کنید و هم بسازید.

    معلوماتتان را ببرید بالا در کنار مطالعات اسلامی؛ مطالعاتتان باید اسلامی باشد، فنی هم باید باشد. هر کدام از شما وظیفه‌ی شرعی‌تان است که در هفته یک مقدار روی رشته‌ی خاص خودتان مطالعه‌ی فنی کنید، طوری که کاردانی و کارایی فنی شما رو به افزایش پیگیر و مستمر باشد.

    شیوه‌های صحیح برخورد با دشمن و مخالف را یاد بگیرید؛ گاهی برادرها و خواهرها با جریانهای مخالف می‌خواهند برخورد کوبنده داشته باشند؛ اما طرز برخورد آنها طوری است که در جامعه محکوم می‌شوند. شیوه‌های برخورد باید صحیح باشد. باید درباره‌ی این شیوه‌های برخورد بنشینید و تبادل نظر کنید.

    انتقاد از خویشتن؛ آیا هیچ وقت دور هم جمع می‌شوید بگویید این یک هفته نقایص و عیب کارم این بود. این کار را می‌کنید یا خیر؟ خوب، شروع‌کنید! هیچ اشکالی ندارد. «المؤمن مرآت المؤمن» یعنی چه؟ برادر و خواهر مسلمان باید آینه‌ی یکدیگر باشند. آینه یکی از کارهایش این است که عیب‌های آدم را می‌گوید. بنابراین هر هفته‌ای، دو هفته‌ای، یک ساعت دور هم بنشینیم با روی باز و گشاده‌رویی هر کسی اول عیب‌های خودش را بگوید بعد آنهایی که جا می‌ماند دیگران بگویند، بعد هم عیب جمعمان را بگوییم.

    امید کامل به آینده؛ هیچ مسلمانی حق یأس و ناامیدی ندارد. آدم‌هایی که ایمان به خدا ندارند آنهایی هستند که از گشایش‌آفرینی خدا در تنگناها مأیوس می‌شوند. انسانهای مؤمن همیشه باید امیدوار باشند. آنقدر قرآن و اسلام به ما تعلیم می‌دهد که نه با یک غوره سردی‌تان بشود و نه با یک مویز گرمی‌تان.

    بیانات رهبری درباره اخلاق تشکیلاتی شهید بهشتی

     

    یکی از خصوصیات بارز شهید بهشتی، عادت به کار دسته جمعی و محور کار دسته جمعی قرار گرفتن بود، کاملاً به جاست که اینجا شخصیت شهید بهشتی را از این دیگاه تحلیل کنیم. شاید بتوانم من بگویم که همه ویژگی های یک مدیریت دسته جمعی را ایشان داشت؛ نه فقط کار دسته جمعی، بلکه مدیریت دسته جمعی. آن کسی می‌تواند یک مدیر خوب باشد برای کار دسته جمعی که خصلت های کار دسته جمعی هم در او باشد.

    اولاً روی خصلت های کار دسته جمعی من بگویم؛ یکی از بارزترین خصلت های کار دسته جمعی این است که آدم بتواند از عقیده خودش در مقابل عقیده جمع صرف نظر کند؛ یعنی تشخیص جمع را بر تشخیص خودش غلبه بدهد و آقای بهشتی این جوری بود. ایشان با اینکه یک آدمی بود که تقریباً در همه مسائلی که مطرح می شد، یک نظری داشت. آدمی که بنشیند، هیچ نظر نداشته باشد نبود. نمی گویم حالا در همه جا آن نظری که ایشان داشت، یک نظر صددرصد درستی بود، اما بالاخره آدمی بود که فکر داشت، نظر داشت در هر قضیه ای که مطرح می‌شد. با وجود اینکه آدم نظر داری بود و منفعل نبود در مقابل قضایا، خیلی از اوقات می‌شد که نظرات دیگران را وقتی که مثلاً تشخیص داده می شد، جمع تشخیص می داد که آن نظر بهتر است، ایشان کاملاً قبول می کرد. یک خصوصیت این چنینی داشت.